«کافه کنار سد» نمایشنامهای از کانر مکفرسن، نمایشنامهنویس ایرلندی است که نخستین بار در سال 1997 در تئاتر رویال کورت لندن اجرا شد. مکفرسون، که بهدلیل قدرت داستانسرایی و توانایی خلق فضایی وهمآلود مشهور است، در این اثر با استفاده از عناصر فولکلور ایرلندی، داستانهای ارواح و درامی انسانی، اثری شخصیتمحور و صمیمی خلق کرده است. این نمایشنامه که تحسین گستردهای از منتقدان دریافت کرد، جایزه اولیویه برای بهترین نمایشنامه جدید را به دست آورد و مکفرسون را بهعنوان یکی از نمایشنامهنویسان برجسته معاصر معرفی کرد.
«کافه کنار سد» در فضای یک میخانه روستایی در غرب ایرلند اتفاق میافتد و بر گفتوگوی گروهی از مردم محلی تمرکز دارد که در شبی از سال دور هم جمع میشوند. با پیشروی شب، گفتگوها چرخشی فراطبیعی پیدا میکنند و داستانهای ارواح بهتدریج آشکار میشوند که احساسات و آسیبپذیریهای پنهان شخصیتها را نیز نمایان میسازد. کل نمایشنامه در یک میخانه روستایی آرام و قدیمی که توسط برندان اداره میشود، میگذرد. شب با مکالمههای کوچک و شوخیهای دوستانه بین جک، یک مکانیک محلی، و جیم، مردی که از مادر پیرش مراقبت میکند آغاز میشود. ورود فینبار، تاجری ثروتمندتر از منطقه و والری، تازهواردی به دهکده، فضا را تغییر میدهد. مردان برای تحت تأثیر قراردادن والری، شروع به تعریف داستانهای وهمآلودی میکنند که در منطقه اتفاق افتاده است. داستانهایی که برخوردهای شبحوار و وقایع غیرقابل توضیح را بازگو میکنند. با پیشروی داستانها، هرکدام تیرهتر و پیچیدهتر از قبلی میشود و علاوهبر مسائل ماوراءالطبیعه، زندگی شخصی و درونی شخصیتها را نیز منعکس میکند. نقطه اوج شب وقتی فرا میرسد که والری، پس از گوشدادن به این داستانها، از اندوه شخصی و تجربه از دستدادن خود سخن میگوید. این داستان والری بحث را به سطحی انسانیتر و عاطفیتر بازمیگرداند. «کافه کنار سد» بیش از مجموعهای از داستانهای ارواح است؛ نمایشنامهای است درباره انزوا، تنهایی و نیاز به ارتباط. مکفرسن در این اثر به مضامینی همچون خاطره، پشیمانی و دردهای نهانی که زندگی شخصیتها را شکل دادهاند، میپردازد. داستانهای ماوراءالطبیعه بهعنوان وسیلهای برای افشای ترسها، آرزوها و آسیبهای درونی شخصیتها به کار گرفته شدهاند. عنوان نمایشنامه، «The Weir» (بهمعنای سرریز یا سدی که جریان آب را کنترل میکند)، هم استعارهای است از موانع فیزیکی و هم نمادی از موانع عاطفی که شخصیتها در مواجهه با احساسات و تجربیات گذشته خود ایجاد کردهاند. با گذر زمان در طول شب، این موانع بهتدریج فرومیریزند و شخصیتها در سطحی عمیقتر با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. سبک نوشتاری مکفرسن در «کافه کنار سد» با دیالوگهای طبیعی و تنشهای زیرپوستی مشخص میشود. نمایشنامه از طریق ساختار داستانگویی خود، حس صمیمیت و نزدیکی ایجاد میکند و مخاطب را به دنیای شخصیتها وارد میکند. فضای روستایی ایرلند، با انزوای خود، بستری مناسب برای بازگویی این داستانهای فراطبیعی فراهم میآورد و به نمایشنامه رنگوبوی فرهنگی ویژهای میبخشد.
«کافه کنار سد» نمایشی قدرتمند و بیصدا است که از چارچوب داستانهای ارواح برای کشف احساسات انسانی و نیاز به ارتباط استفاده میکند. کانر مکفرسن با مهارت در خلق شخصیتهای زنده و دیالوگهای واقعی، اثری ایجاد کرده که در دو سطح فراطبیعی و انسانی طنینانداز میشود. این نمایشنامه، از طریق پرداختن به موضوعات غم، تنهایی و گذشتهای که همچنان شخصیتها را تحتتأثیر قرار میدهد، به یک اثر کلاسیک مدرن در تئاتر معاصر تبدیل شده و استعداد مکفرسن را در آمیختن وهمآور با انسانی عمیقا به نمایش میگذارد.
کتاب کافه کنار سد