آیا قبل از سرودن شعر به پایان آن می اندیشید؟
-همان طور که گفتم شعر لحظه یی بیش نیست. اما لحظه یی که در ذرات خود ابدی است و ابدیت پایان ندارد و اگر منظور شما از این سوال پایان شعر از لحاظ شکل و قالب و ترکیب نظری یا سماعی آن است، به شما چنین پاسخ می دهم که قالب شعر می باید با مضمون آن متناسب باشد. من به اشعار خودم رجوع می کنم و این طور به نظرم می آید که پایان آن ها آغاز مجددی است. تقریبا این طور است که در پایان هر قطعه کلماتی که آن را آغاز کرده اند با ترکیب دیگری تکرار می شوند. بدین گونه لحظه یی که در قالب هر شعر تثبیت می شود، در ابدیتی به گرد خود می تند.
به نظر من برای انسان کامیابی میسر نیست. انسان هنگامی می تواند کامیاب شود که مطلقا آزاد باشد، اما آزادی نه به صورت مطلق بلکه حتا به طور نسبی نیز نصیب انسان نمی شود و به عبارت دیگر خوشبختی به زندان انسان راه نمی یابد. از آن گذشته، انسانی که در اسارت قوانین، در اسارت وجدان، در اسارت وظایف، در اسارت تعلقات، در اسارت مطامع و شهوات دیگران دست و پا می زند، لاجرم همه خلاقیت های خود را از دست می دهد و پیشرفت های ماشین را به حساب پیشرفت های خود می گذارد حال آن که وقتی خود او جز پیچ و مهره ای از ماشین ها نیست از آزادی چه گونه می تواند سود بجوید؟ احمد شاملو در گفتگو با علی اصغر ضرابی