1. خانه
  2. /
  3. کتاب خانه

کتاب خانه

4 از 1 رأی

کتاب خانه

Home
انتشارات: آموت
٪15
350000
297500
معرفی کتاب خانه
گلوری باتون سی و هشت ساله، به منظور مراقبت از پدر در حال مرگش، به گیلیاد بازگشته است. خیلی زود برادرش جک[پسر ولخرج خانواده که بیست سال کنارشان نبوده است]هم به رمان خانه می آید و به دنبال پناه گاهی گشته و تلاش می کند کدورت های باقی مانده از گذشته ای آکنده از عذاب و درد را دور بریزد. جک، یکی از بهترین شخصیت ها در ادبیات موخر است. او که در بچگی پسری خودسر و لجوج، و در بزرگ سالی بی کار و معتاد به الکل بوده است، همیشه با اطرافیان و پدر سنت گرایش مشکل داشته است؛ گرچه همواره عزیزترین فرزند برای پدر خود بوده است. جک، باهوش، دوست داشتنی و خیره سر است و در داستان، ارتباطی عمیق با گلوری شکل داده و رابطه ای سخت و جان فرسا با پدرخوانده و هم نام خود، ایمز ایجاد می کند. رمان خانه، کتابی تکان دهنده و التیام بخش درباره ی خانواده، اسرار خانوادگی، گذر نسل ها، عشق، مرگ و ایمان است. این رمان، بهترین اثر رابینسون و تجلی کامل عمیق ترین و جهانی ترین عواطف بشری است.
درباره مریلین رابینسون
درباره مریلین رابینسون
مریلین سامرز رابینسون، زاده ی ۲۶ نوامبر ۱۹۴۳ در سندپوینت، آیداهو، رمان نویس و مقاله نویس آمریکایی است.او تحصیلات خود را در کالج پمبروک و همچنین کالج زنان سابل دانشگاه براون به پایان رساند و مدرک لیسانس خود را در سال ۱۹۶۶ دریافت کرد. او همچنین مدرک پی اچ دی خود را در سال ۱۹۷۷ در رشته ی زبان انگلیسی از دانشگاه واشینگتن دریافت کرد.اولین رمان رابینسون، «خانه داری» در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و جایزه ی بنیاد همینگوی را از آن خود کرد. دومین رمان این نویسنده به نام «گیلیاد» در سال ۲۰۰۴ به چاپ رسید و جایزه ی کانون منتقدان کتاب ملی، امبسادور و جایزه ی پولتیزر سال ۲۰۰۵ را برد.رمان «خانه»، سومین رمان مریلین رابینسون، در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و جایزه ی اورنج انگلستان را از آن خود کرد. این کتاب از میان ۱۵۶ عنوان و از سوی ۱۲۳ کتابخانه از سراسر دنیا نامزد جایزه ی «ایمپک دوبلین» ۲۰۱۰ شد که به عنوان گران ترین جایزه ی ادبی شناخته می شود. همچنین رمان چهارمش «لی لا» نام دارد که در سال ۲۰۱۴ منتشر و نامزد نهایی جایزه ی «من بوکر» ۲۰۱۵ شد.
ویژگی های کتاب خانه
  • برنده ی جایزه ی اورنج برای داستان سال 2009
  • برنده جایزه ی لس آنجلس تایمز سال 2008
نکوداشت های کتاب خانه

تأملی بی نقص و اغلب خنده دار بر کامیابی و سعادت.

Vogue

بسیار شایان توجه.

New York Review of Books

وقتی که مریلین رابینسون کتاب جدیدی می نویسد، رویداد بزرگی رخ می دهد.

Charlotte Observer
قسمت هایی از کتاب خانه

چرا خانه ی به آن محکمی تا این حد به نظرش متروک و غمگین می آمد؟ با خودش گفت حتما عیب از نگاه منه. هنوز هم، هر هفت فرزند خانواده هر وقت که می توانستند به پدر سر می زدند، تلفن می کردند و پیغام، هدیه و گریپ فروت می فرستادند.

به بچه هایشان، از زمانی که توانستند مدادشمعی دست بگیرند و خط خطی کنند، یاد داده بودند که پدربزرگ و پدر پدربزرگ را به خاطر داشته باشند. اهالی شهر، بچه ها و نوه های باوفایشان به پدرش سر می زدند و اگر کشیش منطقه به دادش نمی رسید توانی برایش باقی نمی گذاشتند. دست آخر به ایمز می رسیم، رفیق شفیق پدر، همان که پدرشان سال ها بی چون وچرا تسلیمش بود.

اومدی خونه که بمونی گلوری. بله! گلوری دلش گرفت. پدرش ذوق کرده بود، بعد چشم هایش پر از اشک شد، دلش سوخت و این بار جور دیگری گفت «دست کم این دفعه که یه مدت می مونی مگه نه؟» بعد عصایش را به دست ضعیف ترش داد و ساک گلوری را از دستش گرفت. گلوری در دل گفت، خدایا، خدای بزرگ... تازگی ها همه دعاهایش این طوری شروع می شد، همین طوری هم پایان می یافت.

مقالات مرتبط با کتاب خانه
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
ادامه مقاله
آینه ی تمام نمای زندگی بشر در ادبیات تاریخی
آینه ی تمام نمای زندگی بشر در ادبیات تاریخی

می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.

نظر کاربران در مورد "کتاب خانه"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب قطور ولی داستان طولانی نیست. در یکنواختی گیرای داستان اتفاقات نه چندان هیجان انگیز ولی مهم هستند. جک به خانه ای پناه آورده که همواره از ترس قضاوتهای بی پایان ساکنانش از آن گریخته بوده است. چیزی که جک را از سایرین متمایز کرده تفکر او در مورد گناهان نابخشودنی است. او شاید حتی تا پایان داستان این حقیقت را که او هم مرد خوبی بوده است نپذیرفت و رفت. او خود را مقصر سرافکندی پدر و غمی همیشگی بر قلب او می‌دانست با این حال تلاشی بیهوده برای آوردن خانواده اش (که آخر داستان از آن پرده برداری میشود) به آن خانه داشت با این که میدانست که نه همسرش تمایلی به آمدن دارد و نه پدر تمایلی به قوم سیاهپوست نشان خواهد داد. پایان داستان غم انگیزتر از چیزی بود که به نظر می‌رسید. در سطرهای پایانی کتاب، رفتن جک طوری به قلم آورده شده که هیچ امیدی به بازگشت در دل خواننده بر جای نمی‌گذارد.

1403/06/22 | توسطزهره - کاربر سایت
0
|

مریلین رابینسون مخاطب را مهمان داستانی ژرف و گیرا می‌کند . مریلین رابینسون با نثر موجزش مخاطب را وادار می‌کند که تا انتهای داستان لذت ببرد " خانه برای او نماد خوشبختی بود؛ خوشبختیِ بی چون و چرایی که در زندگی اش وجود داشت. حتی وقتی غمی از راه می‌رسید منکر این خوشبختی نمی‌شد. حتی وقتی که همسرش را از دست داد طوری از خانه حرف میزد که انگار همسرش هست ، پیر اما زیبا و زیبایی اش همان آرامش و شکوهی بود که آن همه سال به آنها هدیه کرده بود ، زیبایی ای که هر چشمی را توان دیدنش نبود " با همین نثر زیبا میتوان کتاب را یک‌نفس خواند . یکی از نقاط پررنگ داستان ، وجود جک بود خیلی اوقات دلش می‌خواست می‌توانست به خواهر یا برادری اعتماد کند اما ... انگار گلوری و جک آمده بودند تا گذشته را به تماشا بنشینند و تلاش کنند کدورت‌های گذشته فراموش شود اما خاطرات به همه‌ی خانه سَرَک کشیده بود و اتش خشم ِ گلوری زبانه می‌کشید . حالا که آنها برگشته بودند پدر خم شده بود و جدی و مصمم و نمی‌توانست این حجم از هیجان را در بازی تحمل کند . خانه علیرغم بارِ حزن انگیزی که بر شانه هایم گذاشت پرتویی از امید را به چشمانم نشان داد که پروردگار مهربان است و تمام ... این کتاب را حتما بخوانید و درس هایش را مزه مزه کنید بسیار تاثیر گذارست و میتواند زخم‌ها را التیام دهد . #این_کتاب_را_از_قفسه_در_بیاور

1403/03/14 | توسطافسانه قدمی - کاربر سایت
2
|

مریلین رابینسون مخاطب را مهمان داستانی ژرف و گیرا می‌کند . خانه ، داستان تضاد میان نسل‌هاست . تضاد عشق، مرگ و ایمان است . مریلین رابینسون با نثر موجزش مخاطب را وادار می‌کند که تا انتهای داستان لذت ببرد . " خانه برای او نماد خوشبختی بود؛ خوشبختیِ بی چون و چرایی که در زندگی اش وجود داشت. حتی وقتی غمی از راه می‌رسید منکر این خوشبختی نمی‌شد. حتی وقتی که همسرش را از دست داد طوری از خانه حرف میزد که انگار همسرش هست ، پیر اما زیبا و زیبایی اش همان آرامش و شکوهی بود که آن همه سال به آنها هدیه کرده بود ، زیبایی ای که هر چشمی را توان دیدنش نبود " با همین نثر زیبا میتوان کتاب را یک‌نفس خواند . یکی از نقاط پررنگ داستان ، وجود جک بود خیلی اوقات دلش می‌خواست می‌توانست به خواهر یا برادری اعتماد کند اما ... انگار گلوری و جک آمده بودند تا گذشته را به تماشا بنشینند و تلاش کنند کدورت‌های گذشته فراموش شود اما خاطرات به همه‌ی خانه سَرَک کشیده بود و اتش خشم ِ گلوری زبانه می‌کشید . حالا که آنها برگشته بودند پدر خم شده بود و جدی و مصمم و نمی‌توانست این حجم از هیجان را در بازی تحمل کند . خانه علیرغم بارِ حزن انگیزی که بر شانه هایم گذاشت پرتویی از امید را به چشمانم نشان داد که پروردگار مهربان است و تمام ... این کتاب را حتما بخوانید و درس هایش را مزه مزه کنید بسیار تاثیر گذارست و میتواند زخم‌ها را التیام دهد . #این_کتاب_را_از_قفسه_در_بیاور

1403/03/14 | توسطافسانه قدمی - کاربر سایت
0
|