کتاب عمارت تسخیر شده

Emarat-e Taskhir shode
مجموعه تسخیر
کد کتاب : 144753
شابک : 978-6226543590
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 425
سال انتشار شمسی : 1403
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
دسته بندی های کتاب عمارت تسخیر شده
قسمت هایی از کتاب عمارت تسخیر شده (لذت متن)
همه جا تاریک بود. تنها مهتاب بود که هرازگاهی بر فراز آسمان نورافشانی می‌کرد. فضا بی شباهت به حیاط عمارت نبود. زنی نالان در پای تک درختی خشکیده نشسته بود. سرش را در میان زانوانش فرو برده و تنها موهای خرمایی‌اش پیدا بود که با تارهایی سفید، همچون کولاک برفی زمستانی پوشیده شده بود. اندام ظریفش از پس لباس بلندی که بر تن داشت خودنمایی می‌کرد و صدای گرفته‌اش کمابیش به گوش می‌رسید. _دخترمو ازم گرفتی؛ شوهرمو ازم گرفتی؛ دیگه چی از جونم می‌خوای؟ لحنش در عین تندی، مملوء از آه و فغان بود. _اونا رو بهم برگردون بهت قول می‌دم هر چی تو بخوای انجام بدم. لحظه‌ای سرش را بلند کرد و به مقابل چشم دوخت. گویا چیزی را می‌دید که در آن محیط تاریک قابل رویت نبود. در چهره‌اش ترس، وحشت و خستگی موج می‌زد. _قسم می‌خورم که بنده ی تو بشم! قسم می خورم! چشمش را بست و اشک‌هایش را با پشت دست پاک کرد. دستان لرزانش را برآورد و مقابلش دراز کرد. _منو به بندگی بپذیر و عزیزام‌و بهم برگردون! به ناگاه هاله‌ای سیاه اطرافش را محاصره کرد. چشمانش تا انتها باز شد و خنده ی بلندی سرداد. قهقهه‌ای که رفته رفته شدت می‌گرفت و چهره اش را هراس انگیزتر می‌کرد. _من بنده‌ی توام...بنده‌ی تو...