چرخیدم عقب. روی عکس لیلی دست کشیدم و نجوا کردم: تو خوشبخت بودی؛ میون غم و مریضی اما خوشبخت بودی. خوشبخت تر از زن هایی که وقت شستن ظرف و دم کردن چای و جارو کشیدن خونه از درون زار می زنن و همدم ندارن... تو به قدرت عمرت زیر سقف خونه کیهان خوشبخت بودی.
یه کتاب کم حجم (نسبتا در مقایسه با کارهای دیگه نویسنده) با موضوعی جالب و تم عاشقانه و نثر روان و خواندنی 🌻