کتاب میدان دلاوران

heldenplatz
کد کتاب : 145970
مترجم :
شابک : ‭978-6228137025‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 145
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1988
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب میدان دلاوران اثر توماس برنهارد

صداهای آنها هنوز در گوش ماست؛ صداهای همه‌ی آنها که به پیشواز فاشیسم رفتند، میدان‌ها را قرق کردند، خیابان‌ها، گذرها و کوچه‌ها را بستند و کارناوال فاشیسم را همچون مناسک باستانی آیینی کهن، به‌جا آوردند؛ همه‌ی آن فریفتگان افسون و افسانه، همان فریفتگان اشباح تاریخی شر مطلق! چرا آن صداها از گوش ما بیرون نمی‌روند؟ چرا چهره‌هایشان، رنگ‌های لباس‌هایشان، کوچک و بزرگ‌شان و مهم‌تر از همه، کلمه‌هایشان، پابرجا و استوار باقی مانده و جهان هماره به‌کام آنهاست؟ نمایشنامه‌ی «میدان دلاوران»، اوج رادیکالیسم «توماس برنهارت» اتریشی در مواجهه با واقعه‌ای است که هنوز مردم کشورش ننگ عظیم آن را نپذیرفته‌اند: استقبال پرشور مردم از ارتش رایش سوم و شخص هیتلر در میدان دلاوران وین، درست در لحظه‌هایی که توحش و ظلمت درحال آغاز ویرانی جهان بود. پروفسور شوستر، همان است که صدای همهمه‌ی این مردم، این شیفتگان فاشیسم، از پانزدهم مارس 1938 از سرش بیرون نرفت تا مرد. و حال، او دیگر نیست و دوستان و خانواده‌اش نزدیک میدان دلاوران، در سوگ درگذشت او جمع شده‌اند و روایت می‌کنند؛ روایتی از آن روز و پس‌ازآن، سال‌ها و سال‌ها پس‌ازآن و شاید تا همیشه پس‌ازآن؛ چراکه فاشیسم ابدی‌ست و پیروان و رهروان فاشیسم هم!

کتاب میدان دلاوران

توماس برنهارد
توماس برنهارد داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر اتریشی در نهم فوریه 1931 در هیرلن هلند به دنیا آمد و در دوازدهم فوریه 1989 در گموندن اتریش از دنیا رفت.او بین سال های 1952 تا 1957 در آکادمی موتسارتیوم سالزبورگ موسیقی و تئاتر خواند و از سال 1975 به عنوان نویسنده ی آزاد زندگی کرد. او تعدادی از مشهور ترین جوایز ادبی را دریافت کرده است که از میان آنها می توان به جایزه ی ممتاز دولت اتریش در سال 1967 و جایزه ی گئورگ در سال 1970 اشره کرد، همچنین او جزو مهمترین نویسندگان آلمانی زبان قرن بیس...
قسمت هایی از کتاب میدان دلاوران (لذت متن)
پروفسور می‌گفت: شما خواهید دید خانم زیتل که او در آکسفورد این حمله‌ها را نخواهد داشت، در آکسفورد که میدان دلاوران نداریم، هیتلر هرگز در آکسفورد نبود، در آکسفورد مردم اهل وین نداریم، در آکسفورد مردم فریاد نمی‌زنند

پروفسور روبرت: من همیشه ترجیح می‌دهم با تاکسی به خانه بروم ولی نه تا جلوی درب منزل من همواره جلوی بورگ تئاتر از تاکسی پیاده می‌شوم و این چند قدم را از راه باغ ملی به خانه می‌روم سال‌هاست که چنین می‌کنم امروز سطح همه‌چیز تنزل کرده است البته نه‌ فقط از نظر سیاسی مردم، فرهنگ و همه‌چیز دیگر در عرض چند دهه سطح همه‌چیز چنان سقوط کرده که در چند قرن نیز قابل‌ترمیم نیست دراین‌باره اصلا نمی‌توان فکر کرد همین هم هست که فکر خودکشی را در اشخاص می‌پروراند من هرگز طرفدار حکومت سلطنتی نبودم این به‌کلی روشن است همۀ ما نبودیم ولی وقتی می‌بینیم که این مردم با اتریش چه کردند قابل‌بیان نیست یک گنداب بی‌روح و بی‌فرهنگ که عفونت آن همة اروپا را فراگرفته نه فقط در اروپا این جمهوری‌خواهی دیوانه‌وار و این سوسیالیسم دیوانه‌وار که از نیم قرن به این طرف با سوسیالیسم کار ندارد آنچه سوسیالیست‌ها در اتریش به راه انداخته‌اند جز یک جنایت نیست سوسیالیست‌ها دیگر سوسیالیست نیستند سوسیالیست‌های امروزی در اصل چیز دیگری جز ناسیونال سوسیالیست‌های کاتولیک نیستند سوسیالیسم را سوسیالیست‌های اتریشی در همان اوایل سال‌های پنجاه کشتند

به هرجا نگاه کنی خرابه همه‌چیز درهم‌ریخته آدم کارش به جایی کشیده که دلش می‌خواهد هرگز بیدار نشود در پنجاه سال اخیر حکومت‌ها همه‌چیز را نابود کردند هیچ‌چیز دیگر قابل ترمیم نیست مهندسان کثافت زدند به همه‌چیز با خرفتی و بی‌سلیقگی‌های‌شان روشنفکرها همه‌چیز را نابود کردند با بی‌شعوری‌شان ملت همه‌چیز را ویران کرد با خرفتی‌هایش احزاب و کلیساها با ندانم‌کاری‌شان همه‌چیز را خراب‌تر از آن کردند که همیشه بود