پروفسور میگفت: شما خواهید دید خانم زیتل که او در آکسفورد این حملهها را نخواهد داشت، در آکسفورد که میدان دلاوران نداریم، هیتلر هرگز در آکسفورد نبود، در آکسفورد مردم اهل وین نداریم، در آکسفورد مردم فریاد نمیزنند
پروفسور روبرت:
من همیشه ترجیح میدهم با تاکسی به خانه بروم
ولی نه تا جلوی درب منزل
من همواره جلوی بورگ تئاتر از تاکسی پیاده میشوم
و این چند قدم را از راه باغ ملی به خانه میروم سالهاست که چنین میکنم
امروز سطح همهچیز تنزل کرده است
البته نه فقط از نظر سیاسی
مردم، فرهنگ و همهچیز دیگر
در عرض چند دهه سطح همهچیز چنان سقوط کرده
که در چند قرن نیز قابلترمیم نیست
دراینباره اصلا نمیتوان فکر کرد
همین هم هست که فکر خودکشی را در اشخاص میپروراند
من هرگز طرفدار حکومت سلطنتی نبودم
این بهکلی روشن است
همۀ ما نبودیم
ولی وقتی میبینیم که این مردم با اتریش چه کردند
قابلبیان نیست
یک گنداب بیروح و بیفرهنگ
که عفونت آن همة اروپا را فراگرفته
نه فقط در اروپا
این جمهوریخواهی دیوانهوار
و این سوسیالیسم دیوانهوار
که از نیم قرن به این طرف با سوسیالیسم کار ندارد
آنچه سوسیالیستها در اتریش به راه انداختهاند
جز یک جنایت نیست
سوسیالیستها دیگر سوسیالیست نیستند
سوسیالیستهای امروزی در اصل چیز دیگری جز ناسیونال سوسیالیستهای کاتولیک نیستند
سوسیالیسم را سوسیالیستهای اتریشی
در همان اوایل سالهای پنجاه کشتند
به هرجا نگاه کنی خرابه
همهچیز درهمریخته
آدم کارش به جایی کشیده که دلش میخواهد هرگز بیدار
نشود
در پنجاه سال اخیر حکومتها همهچیز را نابود کردند
هیچچیز دیگر قابل ترمیم نیست
مهندسان کثافت زدند به همهچیز
با خرفتی و بیسلیقگیهایشان
روشنفکرها همهچیز را نابود کردند
با بیشعوریشان
ملت همهچیز را ویران کرد
با خرفتیهایش
احزاب و کلیساها با ندانمکاریشان همهچیز را خرابتر از
آن کردند
که همیشه بود