ترکیبی جسورانه از نمایش و سیاست.
مفهومی معجزه آسا: یک نمایش کمدی-سیاسی عجیب و غریب.
این اثر، معناباختگی سیاسی در اوج خود است.
دیوانه: فروید هم گفته که ویزیت زیاد، موثرترین درمانه. هم برای پزشک هم برای بیمار!
دیوانه: یعنی آیا اون کارگر راه آهن، یعنی اون قربانی خودکشی، سه تا پا داشت؟ در این صورت منطقیه که سه تا کفش پوشیده باشه. رئیس: (عصبانی) نخیر، سه پایی نبود! دیوانه: خواهش می کنم. عصبانی نشین. از یه آنارشیست می شه انتظار بدتر از این رو هم داشت.
دیوانه: رسوایی برای دموکراسی غربی حکم کود شیمیایی رو داره. بذارین از اینم فراتر برم. رسوایی، پادزهری برای زهرهای مهلکه: یعنی مردم آگاهی سیاسی پیدا می کنن. اگه مردم خیلی آگاه بشن، کار ما ساخته اس.
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
داریو فو بارها «مرگ تصادفی یک آنارشیست» رو بازنویسی کرده و نسخههای متعددی از این اثر رو روی صحنه برده بود. متأسفانه نشر قطره، نسخه تند و مناسبی رو برای ترجمه انتخاب نکرده. جناب آقاعباسی و مقصودی، دانسته یا نادانسته، سراغ نسخه ملایمتری از مرگ تصادفی رفتن که کمترین اثر از تندوتیزی زبان فو رو میشه درش یافت. من سه ترجمه مختلف از این نمایشنامه رو خوندم و به نظرم ضعیفترین نسخه متعلق به نشر قطرهست. بهترینش رو هم ترجمه جناب جمشید کاویانی در نشر کیانافراز میدونم. ترجمه خانم رضوان صدقینژاد هم قابل قبوله ولی تعدادی از ظرافتهای کار رو متوجه نشدهن و به اشتباه برگردوندن. نسخه مبدأ کاویانی و صدقینژاد یکی هست ولی آقاعباسی متفاوته.