برای فهم آنچه باید روشنفکری دانست و آنکه باید روشنفکر نامید، رجوع به وضعیت روشنفکربودن زیر سیطرهی حکومتهای سرکوبگر و تمامیتخواه، بهترین انتخاب است. حکومتهایی که آزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را به نهایت محدودیت رسانده و تمام شئون زیستی را با وقاحت تمام نادیده میگیرند، همان حکومتهایی هستند که همهی حواسشان پیش و بیش از هر چیز معطوف به رفتار روشنفکران آن سرزمین است، چون روشنفکر کسیست که نسبت به هر چیزی که آزادی، عزت نفس و اخلاق انسانی را در محیط پیرامونش تهدید میکند، حساسیتی بینهایت دارد. از همین روی حاکمان تمامیتخواه در ابتدای امر، تمام ابزار خفقانشان را برای خفه کردن روشنفکران به کار میگیرند. نمایشنامهی «سقف کلیسای جامع» روایت درخشان آرتور میلر از چگونگی و چرایی روشنفکربودن زیر یوغ چنین حکومتهاییست. حکومتی که دستگاههای شنود و مأموران مخفیاش همهجا هستند، حتی در مکانی که نویسندگان و هنرمندان دورهم جمع میشوند برای گفتوگو و بحث روشنفکرانه. میلر در کتاب سقف کلیسای جامع، دوراهی تاریخی ماندن و رفتن نخبگان فکری را پیش کشیده و منظری حیرتانگیز از فاجعهی زندگی تحت لوای نظامهای دشمن آزادی را ارائه میدهد. این نمایشنامهنویس بزرگ آمریکایی، ازهمگسیختگی آشناترین و دیرپاترین روابط انسانی را به بهترین نحو در این نمایشنامه تصویر کرده و اقتدار حاکمانی را نمایش میگذارد که به معنای تمام کلمه دشمن مردماند!
کتاب سقف کلیسای جامع