نمایشنامه ی قدرتمند اولئانا نوشته ی دیوید ممت متشکل از دو کارکتر هست و در سه پرده به اکتشاف در روابط مخرب به خصوص در مناسبات آکادمیک می پردازد. این نمایشنامه ارتباطی بین استاد و دانشجو را بررسی می کند که مسئله ی جایگاه قدرت و همچنین آزار و اذیت جنسی را موضوع خودش قرار داده است. کارول دانشجوی دختر دانشگاه، به صورت خصوصی استاد مرد خودش رو ملاقات می کند. کارول بابت نگرفتن نمره قبولی در این کلاس نگران هست. کارول علت این نگرانی را درک نکردن سخنرانی های طولانی و واژگان استادش می داند. در ابتدا استاد ( جان ) غیر صمیمی و خشک برخورد می کند، اما وقتی صحبت های کارول را در ارتباط با احساس بی کفایتی ای که نسبت به خودش می کند را از زبان دانشجو می شنود، نسبت به کارول دلسوزی و همدردی نشان می دهد. استاد به کارول این پیشنهاد را می دهد که اگر به یک گفتوگوی دو نفره در رابطه با امور مادی موافقت کند، نمره ی کامل رو بر خلاف مقررات برای کارول ثبت کند. جان در شرف نامزدی برای انتصاب در سمت بهتری در دانشگاست و این پروسه با پیوستن کارول به یک گروه و ادعاش مبنی بر اینکه در دیدار ابتدایی آن دو، جان به کارول آزار جنسی رسانده به خطر می افتد.با تلاش های نافرجام جان برای قانع کردن کارول در خصوص باز پسگیری اتهاماتش علیه جان، دیالوگ ها به سطح بیشتری از خشونت و خطر کشیده می شوند. در دیدار سوم و جایی که دادگاه در خصوص این مسئله هشدار میدهد به نقطه اوج کشمکش ها می رسیم، که هر لحظه ممکن است این دو را به ویرانی برساند.
دیوید ممت تخطی گری را در قالبی هنرمندانه بیان کرده است. اولئانا یه روز گرم سوزاننده است. جنگل داره میسوزه و همه ی ما داریم به جزغاله تبدیل میشیم.
مشت گره کرده ممت به سمت جرئت و آگاهی.یک قطعه تند و بهنگام از آزار جنسی و مناسبات سیاسی. پینتر ، آلبی ، میلر با دقت ممت را زیر نظر گرفتن.
جان: آیا همه بچه باید به دانشگاه برند؟ چرا. . . کارول: [مکث]که یاد بگیرند؟ جان: ولی اگه یه بچه ای یاد نگیره چی؟ کارول: اگه یه بچه ای یاد نگیره؟ جان: در آن صورت چرا باید به دانشگاه بره؟ چون به اون گفته شده این ((حق)) توئه.
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.