«صداها» کتابی نوشته سلیمان فیاض نویسنده مصری است. این اثر در دسته ادبیات داستانی اجتماعی قرار می گیرد. این رمان داستان زندگی مردی است که در مقابل نگاه سنتی خانواده و مردم روستایی که اهل آن است قرار می گیرد. «صداها» روایت زندگی مردی ثروتمند به نام حامد بحیری است که با زنی فرانسوی به نام سیمون ازدواج می کند و پس از بازگشت به روستای اجدادی خود با مشکلاتی رو به رو می شود. داستان از جایی آغاز می شود که حامد، همراه همسرش سیمون برای دیداری کوتاه از زادگاه و خانوادهاش، به روستا می رود. او تصمیم می گیرد روستای محل تولدش را که سی سال پیش، با دست خالی از آن جا فرار کرده بود، را به همسرش نشان دهد، اما ورود او و سیمون به روستا مشکلاتی را برای همسرش به وجود می آورد. خانوادهاش و اهالی روستا بی پروایی های سیمون در رفتار و گفتار، نمی توانند تحمل کنند. اما حامد توجهی به سرزنشهای اطرافیان نمی کند. سیمون مورد توجه مردان روستا قرار می گیرد با این حال حامد همچنان تلاش می کند که به نگاه های آن ها بی توجه باشد. آداب و رسوم بومی که خانواده حامد دارند باعث می شود که آنها تحمل همسر غربی او را نداشته باشند و برعلیه سیمون نقشه های وحشتناکی بکشند و به دسیسه روی آورند. مردان خانواده همسران خود را می بیند که سعی در تقلید رفتار سیمون را دارند و همین موضوع بیشتر آن ها را خشمگین می کند. در این رمان تقابل تفاوت فرهنگ ها نوعی تناقض به وجود آورده که منجر به شناخت زوایایی از هر دو جهان فرهنگی می شود. رمان «صداها» روایتی تو در تو دارد و هر بار داستان از زبان یکی از شخصیت ها بازگو می شود.