کتاب «راه سوم: مسیرهایی نو در افلاطون پژوهی» مجموعهای از مقالات ویرایششده توسط فرانسیسکو خ. گونزالس است که در سال 1995 منتشر شده است. هدف این کتاب جدا شدن از پارادایمهای سنتی حاکم بر پژوهش دربارۀ افلاطون است تا بتواند دیدگاهی تازه در درک دیدگاه افلاطون ارائه کند. به طور کلی دو راه تفسیری سنتی در کتاب معرفی شده اند: تفسیر جزمی (دگماتیک) و تفسیر شکاکانه (ادبی). تفسیر جزمی دیالوگهای افلاطون را رساله هایی می داند که آموزه های خاصی را بیان می کند. محققینی که از این پارادایم پیروی می کنند اغلب سعی می کنند نظریه های فلسفی سیستماتیک را از دیالوگ ها استخراج کنند. در مقابل تفسیر شکاکانه دیالوگ ها را آثاری صرفا بلاغی یا ادبی می بیند و بر شکل نمایشی و محاوره ای آنها جدای از هر محتوای فلسفی تأکید می کند. همانطور که از عنوان کتاب نیز می توان فهمید، مقالات حاضر در کتاب در صدد اند تا فارغ از این دو رویکرد تفسیری، راه سومی را در تفسیر افلاطون تدبیر کنند. این رویکرد نه کاملا به تفسیر جزمی پایبند است و نه به طور کامل دیدگاه شکاکانه یا ادبی را در بر می گیرد. در عوض، هدف آن تطبیق محتوا و شکل (فرم) نوشتههای افلاطون است و او را فیلسوفی میداند که قادر به ادغام هر دو جنبه می باشد. هر مقاله به جنبه ای از این رویکرد سوم تفسیری اختصاص یافته است. برای مثال در حوزۀ روش شناسی، مقالات بر روش دیالکتیکی افلاطون تمرکز دارند و توضیح می دهند که چگونه استفاده فیلسوف از دیالوگ و دیالکتیک به عنوان ابزاری برای تحقیق فلسفی عمل می کند. این مقالات استدلال می کنند که درک روش شناسی افلاطون برای تفسیر ایده های فلسفی او بسیار مهم است. اخلاق و سیاست افلاطونی، متافیزیک و معرفت شناسی وی و رابطۀ افلاطون با پیشیناش، به خصوص سقراط و سوفسطائیان از مباحث دیگر کتاب است. همچنین قابل ذکر است که برخی مقالات به طور خاص به بعضی از رسالات افلاطون اختصاص یافته است. به طور کلی، مقالات این مجموعه با جدا شدن از پارادایمهای سنتی، بینش جدیدی از فلسفه افلاطون ارائه میکند و بر یکپارچگی محتوا و فرم در نوشتههای او تأکید دارند.
درباره فرانسیسکو خ. گونزالس
فرانسیسکو جی. گونزالس، استادیار فلسفه در کالج اسکیدمور است.