فرانکلین خواهر کوچولویش را خیلی دوست دارد. آنها دوست دارند همیشه باهم بازی کنند. فرانکلین میتواند اعداد دو رقمی را بشمرد و بند کفشهایش را ببند. او به خواهر کوچکترش هریت کمک میکند دکمههایش را ببند و زیپش را بالا بکشد. برایش کتاب قصه و داستان میخواند و گاهی اوقات هم قایمباشک بازی میکنند. فرانکلین برادر بزرگ بودن را دوست دارد و همیشه مراقب خواهرش است. یک روز که فرانکلین و هریت در زمین بازی مشغول سرسرهسواری هستند، هریت از سرسره پایین میآید و در چالهی گلی میافتد. فرانکلین تلاش میکند با شکلک در آوردن او را خوشحال کند و بخنداند. اما هریت باز هم گریه میکند. عاقبت فرانکلین اسباببازی محبوب خودش، سام را به هریت میدهد و هریت خوشحال میشود. روز بعد فرانکلین وقتی میخواهد سام را از هریت بگیرد بینشان دعوا میشود و وقتی سام را بین خودشان میکشند دم اسباببازی کنده میشود. فرانکلین ناراحت و عصبانی سام را در بالاترین قسمت کمد قایم میکند تا دست هریت به آن نرسد و فکر میکند برادر بزرگ بودن چقدر دردسر دارد و هریت چقدر اذیتش میکند. آن روز عصر، وقتی فرانکلین با خانوداهاش به پیادهروی میرود هریت باز هم بیقراری میکند. فرانکلین اول عصبانی میشود اما بعد با شکلک در آوردن هریت را خوشحال میکند. او متوجه میشود آنچه هریت را خوشحال میکند سام نیست بلکه خودش است. او از آن روز به بعد سام را به هریت میدهد و اجازه میدهد هریت با سام بازی کند.
«فرانکلین و خواهرش هریت» به رابطهی کودکان با خواهر و برادرهای کوچکتر از خودشان میپردازد. کودکان گاهی ممکن است در کنار آمدن با خواهر یا برادرهای کوچکتر از خود سختی داشته باشند و روی وسایل و اسباببازیهایشان حساسیت نشان دهند. در این شماره فرانکلین دوست ندارد اسباببازیاش را با هریت شریک شود و برای همین آن را قایم میکند. اما بعد متوجه میشود که فرانکلین خیلی کوچکتر از اوست و هنوز مفهوم شریک شدن را بلد نیست. او یاد میگیرد چگونه با این مسئله کنار بیاید تا هم خودش خوشحال باشد و هم خواهرش.
کتاب فرانکلین و خواهرش هریت