می سی سی پی: ما در معبد « کالونیست » ها ازدواج می کنیم. وزیر دادگستری مراسم قانونی ازدواج مارو انجام می ده، اسقف « ینسن » هم مراسم مذهبیو عهده دار می شه. این دو نفر از جمله دوستان زمان جوانی من هستند. ما با هم در « اکسفورد » تحصیل کردیم. محل سکونت ما، همین خونه س. در این جا من ده دقیقه به دادگاه جنایی نزدیک ترم. اگه برای نقاشی های باسمه ای من محلی نداشته باشیم، می دیم براشون جایی تعبیه کنن. ما زندگانی سختی داریم. شما به نام یک همسر وفادار، می بایستی در شادی ها و غم های من شریک باشین. در مراسم اعدام هایی که توسط من قبولانده شدند، هردوی ما شرکت داریم. این مراسم، روزهای جمعه برگزار می شه. انتظار دیگه ای که از شما دارم، اینه که شخصا به محکومین اعدام مهربانی کنین. به خصوص به محکومینی که از طبقات پایین اجتماع هستند. بایستی برای اونها گل، شکلات و اگه سیگاری باشن، سیگار ببرین. برای این که بتونین نقاشی های باسمه ای منو بشناسین، شرکت در چند کنفرانس مدرسه ی عالی، کافیه. ( تعظیمی می کند و ناگهان فریاد می زند. ) حالا مطمئنم که امروز بعدازظهر، حکم اعدامو می قبولونم!
درامی تعلیق دار خوب با اندک رگههای سیاسی