بخشی از مقدمهی نویسنده
«فقط کنجکاوم که بدانم دیدگاه مردم دربارهی من چیست؟ دیدگاه شما دربارهی من، برایم جالب است؛ نگاه شما به من!»
نظر من دربارهی مارگریت دوراس چیست؟ خب، درواقع تاریکی مطلق!
سرانجام چشمها به این تاریکی عادت کردند که نویسنده آگاهانه آن را حفظ کرده بود؛ نویسندهای که از پرداختن به معنا واهمه دارد و به همین دلیل، برای درک بهتر حقیقت، بیمعنایی را جایگزین میکند.
پرترهای شکل گرفت؛ پرترهی کسی که بهرغم همهی مشکلها انسجام دارد، پرترهی کسی که تعریف مییابد و بازگو میشود، کسی که مارگریت دوراس او را نمیبیند. شاید ضرورت را در آن میبیند که چشمانش را روی خود ببندد تا مبادا منبع نوشتن بخشکد؛ نوشتههایی که بهوضوح خواندنیاند و منتظرند تا خوانده شوند.
رخنه در دنیای محرمانهی مارگریت دوراس، به این شکل، نوعی کشف ماجراجویانهی نوشتن بود؛چون او نیز شبیه هر کس دیگری به نوشتهای تشخصیافته میماند اما بیش از دیگران یا به شیوهای مشهودتر، حقیقیتر و دربردارندهی رمزورازی شگفتانگیزتر.
فردریک لبلی (Frédérique Lebelley) روزنامه نگار و رمان نویس فرانسوی است.