کتاب باقی مانده های آشویتس

Remnants of Auschwitz
کد کتاب : 15515
مترجم :
شابک : 978-6007806180
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب باقی مانده های آشویتس اثر جورجو آگامبن

"این کتاب در شکل خود نوعی تفسیر همیشگی بر شهادت است. به نظر نمی‌رسید غیر از این بتوان ادامه داد. در نقطه‌ای مشخص شد که شهادت در هسته خود یک خلأ اساسی دارد؛ در نتیجه، اظهار نظر در مورد شهادت بازماندگان لزوما به معنای بازجویی از این خلأ یا به‌طور دقیق‌تر، تلاش برای گوش دادن به آن بود."

آگامبن در کتاب "باقی مانده های آشویتس" ثابت می کند که بازاندیشی در تمام آموزه‌هایی که از آشویتس، به نام اخلاق مطرح شده‌اند رضروری است. او به نوبه خود، سعی دارد نشان دهد که عملا ذهنیت ها بعد از این رویدادهای هولناک جنگ جهانی چگونه تغییر کرده است. به چه شکل در ذهنیت یک انسان عصر جدید، مفاهیم گذشته معنایی جدید پیدا کرده اند.
جودیت باتلر در یک سخنرانی در خصوص کتاب باقی مانده های آشویتس می گوید: اگرچه برخی می گویند آشویتس شهادت را غیرممکن می کند، آگامبن نشان می دهد که چگونه کسی که صحبت می کند، این ناممکن را در گفتار خود تحمل می کند، آن هم در مرز با انسان و غیرانسان. آگامبن وضعیت گفتار را در یک حد انسانی برای ما بررسی می کند.

کتاب باقی مانده های آشویتس

جورجو آگامبن
جورجو آگامبن (Giorgio Agamben; زاده ۱۹۴۲ در رم)؛ فیلسوف و نویسنده معاصر ایتالیایی است. مهم‌ترین آثار جورجو آگامبن اجتماع آینده، هومو ساکر، کودکی و تاریخ، زبان و مرگ، وسایل بی‌هدف، پایان شعر، امر گشوده: انسان و حیوان و وضعیت استثنایی است.
نکوداشت های کتاب باقی مانده های آشویتس
Agamben's moving text on the Nazi death camps asks what happens to speech when the deracinated subject speaks
متن تکان دهنده آگامبن در مورد اردوگاه های مرگ نازی ها این سوال را مطرح می کند که وقتی سوژه مجروح صحبت می کند چه اتفاقی برای گفتار می افتد؟
Judith Butler

قسمت هایی از کتاب باقی مانده های آشویتس (لذت متن)
در جریان محاکمهٔ اورشلیم بیت المقدس، خط ثابت دفاع آیشمان به روشنی در این کلمات وکیل او، رابرت سرویاتوس، بیان می شد: «آیشمان خود را در پیشگاه خداوند گناهکار احساس می کند، نه در پیشگاه قانون.» آیشمان (که دخالتش در انهدام یهودیان به خوبی مستند شده بود، حتی اگر نقش او چه بسا با آنچه دادستان استدلال می کرد متفاوت بود) در عمل تا آنجا پیش رفت که اعلام کرد می خواهد «خود را در ملأ عام حلق آویز کند» تا «جوانان آلمانی از بار گناه رها شوند». با این حال، او تا پایان همچنان به پافشاری بر این مدعا ادامه داد که گناهش در پیشگاه خداوند (که برای او فقط یک höherer Sinnesträger بود، یک حامل والاتر معنا) نمی تواند به لحاظ قانونی مورد پیگرد قرار گیرد. تنها توضیح ممکن برای این پافشاری آن است که، اگرچه پذیرش گناه اخلاقی به نظر متهم به لحاظ اخلاقی بزرگ منشانه می رسید، او نمی خواست هیچ گناه قانونی را گردن گیرد. (هرچند، از دیدگاهی اخلاقی، گناه قانونی در قیاس با گناه اخلاقی باید جدیت کمتری داشته باشد.) چندی پیش، گروهی که زمانی عضو یک سازمان سیاسی چپ گرای افراطی بودند بیانیه ای در یک روزنامه منتشر کردند، و در قبال ارتکاب به قتل یک افسر پلیس در بیست سال پیش اعلام مسئولیت سیاسی و اخلاقی کردند. این بیانیه اظهار می کرد: «با این حال، چنین مسئولیتی نمی تواند... به مسئولیتی با سرشت کیفری بدل گردد.» باید به یاد داشت که پذیرش مسئولیت اخلاقی فقط در صورتی ارزش دارد که فرد حاضر به پذیرفتن پیامدهای قانونی مرتبط باشد. به نظر می رسد نویسندگان بیانیه در این مورد تا اندازه ای شک داشته اند، زیرا در قطعه ای مهم از آن مسئولیتی را به عهده می گیرند که بی چون وچرا قضایی می نماید، و اظهار می کنند که آنها در «ایجاد جوّی که به این قتل انجامید» نقش داشته اند.