بر اساس خرد متعارف، تاریخ آلمان با ظهور پادشاهی روم - آلمان در قرن 10/11 آغاز می شود. از قرن هشتم میلادی، زبان آلمانی یک زبان مستقل بوده است که به تعداد زیادی گویش تقسیم شده و در حال تکامل بوده است. ساکنان امپراتوری عمدتا از نوادگان آلمانی ها و سلت ها و همچنین مهاجران رومی در غرب و قبایل اسلاوی غربی در شرق، به اصطلاح اسلاوهای وندن یا البه بودند.
امپراتوری مقدس روم در اوایل قرون وسطی از امپراتوری فرانک شرقی شکل گرفت که به نوبه خود در نتیجه بحران قرن نهم امپراتوری فرانک پدید آمد. در قرن دهم، سلسله اوتونی توانست به حیثیت امپراتوری غربی («رومی») دست یابد و پایه و اساس آنچه از اواخر قرن سیزدهم به عنوان امپراتوری مقدس روم شناخته می شود، گذاشت. اوتونی ها و همچنین سالیان ها و استاوفرها که از آنها پیروی می کردند، به درجات مختلفی بر کلیسای امپراتوری تکیه می کردند. قرون وسطی امپراتورهای رومی-آلمانی خود را در سنت امپراتوری روم باستان (ایده امپراتوری) می دیدند که به موجب آن بارها و بارها بین قدرت های جهانی امپراتوری و پاپ تنش به وجود آمد. در اواخر سلسله هوهنشتاوفن (قرن 12/13) پادشاهی در حال از دست دادن قدرت بود. به هر حال، پادشاهان رومی-آلمانی هرگز فرمانروای مطلق نبودند. بلکه بر جنبه حاکمیت توافقی سلطنت در ارتباط با بزرگان تاکید شد. برخلاف پادشاهی های اروپای غربی انگلستان و فرانسه، حکومت مرکزی امپراتوری هرگز در امپراتوری مقدس روم توسعه نیافته است. قدرت بسیاری از حاکمان در اواخر قرون وسطی افزایش یافت. پس از آن، گاو طلایی چارلز چهارم یک سلطنت انتخابی انتخابی ایجاد کرد. این شکل از حکومت غیرمتمرکز در نهایت سنت فدرالیسم آلمان را پایه گذاری کرد. اواخر قرون وسطی نیز شاهد ظهور شهرنشینی بود.
کتاب تاریخ آلمان