کارگر کشتیای را تصور کنید که یک روز، وقتی مشغول تمیزکردن سالن مخصوص مسافران درجه اول یکی کشتی مسافرتی است و در میان آنها، به دنبال اشیای ارزشمند و قیمتی میگردد، ناگهان متوجه یک سبد کوچک میشود که نوزادی بینام داخل آن در حال گریهکردن است. مرد کارگر که قبل مهربان و رئوفی دارد، تصمیم میگیرد گیرد تا نوزاد را به فرزندی گرفته و او را به کمک و همکاری دوستان و همکاران خود در کشتی، تربیت کند و پس از تفکر و مشورت با همراهانش در مورد اسم کودک، نام او را بر اساس قرنی که بهتازگی شروع شده است، انتخاب میکند: 1900.کتاب «افسانه 1900» اثر آلساندرو باریکو، نویسنده ایتالیایی، روایت زندگی همین کودک است. در یک شب، زمانی که او سرگرم گشتوگذار در سالنهای کشتی بود، پیانویی پیدا کرده و شروع به نواختن آن میکند و از این طریق متوجه استعداد خارقالعاده خود در نواختن پیانو میشود. پس از مدتی، 1900 تبدیل به مردی بالغ و همچنین زبردست شده که آوازه آثارش حتی به کسانی که تابهحال مسافر این کشتی نبودهاند هم میرسد. اما با وجود تمام این اوصاف، 1900 تنها یک مشکل دارد، او نمیتواند از کشتی خارج شده و دنیای بیرون آن ارتباط برقرار کند و بدین سبب، نواختن نیز بر روی سطح زمین برای او ناممکن است. گویا تنها در افقهای وسیع و بیکران دریا است که استعداد خدادادی و مهارت بیمانند او خود نشان میدهند. نویسنده این اثر، به خلق جهانی نمادین و شاعرانه، مفاهیمی همچون تنهایی انسان، دوری از خانه و مام وطن را به زیبایی به نمایش گذاشته و تجربهای فراموش ناشدنی را برای خوانندگان خود به ارمغان میآورد.
کتاب افسانه 1900