1. خانه
  2. /
  3. کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها

کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها

نویسنده: النا فرانته
1.75 از 2 رأی

کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها

The Lying Life of Adults
ناموجود
95000
معرفی کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها
کتاب «زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها» رمانی نوشته ی «النا فرانته» است که اولین بار در سال 2019 به چاپ رسید. صورت زیبای «جووانا» در حال تغییر است، یا این که حداقل پدرش این گونه فکر می کند. پدرش می گوید «جووانا» هر روز بیشتر شبیه «عمه ویتوریا» می شود. اما آیا این حقیقت دارد؟ آیا او واقعا در حال تغییر است؟ آیا او در حال تبدیل شدن به «عمه ویتوریا» است، زنی که خودش چندان نمی شناسد اما واضح است که پدر و مادرش از او نفرت دارند؟ «جووانا» در دو بخش شهر «ناپل» که از هم هراس و نفرت دارند، به دنبال خود می گردد. او در جست و جوی حقیقت، از یک بخش به بخش دیگر می رود اما به نظر می رسد هیچ کدام از آن ها، نه پاسخی دربردارند و نه راهی برای فرار.
درباره النا فرانته
درباره النا فرانته
النا فرانته، نام مستعار نویسنده ای ایتالیایی است که به صورت ناشناس فعالیت می کند. آثار فرانته که به زبان ایتالیایی هستند، به زبان های متعددی ترجمه شده اند.فرانته با وجود شناخته شدن به عنوان رمان نویسی بین المللی، توانسته هویت خود را از زمان انتشار اولین رمانش در سال 1992 مخفی نگه دارد. البته حدس و گمان هایی درباره ی هویت واقعی او به وجود آمده که از اطلاعات موجود در مصاحبه هایش برگرفته شده اند.
ویژگی های کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها
  • از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها

یک داستان مسحورکننده ی دیگر از یک استاد چیره دست.

People

یک دختر، یک شهر، جامعه ای نامهربان: فرمول «فرانته» دوباره کارساز است!

Kirkus Reviews

«فرانته» دقیقا می داند که یک داستان را چگونه باید روایت کرد.

Huffington Post
قسمت هایی از کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها

هر روز صبح ما سه نفر با یکدیگر به مدرسه می رفتیم، پدر و مادرم برای تدریس و من برای تحصیل. مادرم معمولا زودتر از بقیه بیدار می شد، چون به وقت بیشتری برای آماده کردن صبحانه و همچنین زیبا کردن خودش نیاز داشت. پدرم ولی درست موقعی که صبحانه آماده بود، رضایت می داد از کتاب و دفترش دل بکند. به محض این که چشم هایش را باز می کرد، مشغول مطالعه می شد و در دفترچه اش مطالبی یادداشت می کرد، حتی در توالت هم از مطالعه دست نمی کشید.

من آخرین نفر بودم که از تخت دل می کندم، اگر چه از زمانی که ماجرای عمه شروع شده بود، دوست داشتم مثل مادرم رفتار کنم؛ موهایم را زود به زود بشویم، آرایش کنم و با دقت بسیار چیزهایی را که قرار بود بپوشم، انتخاب کنم. ولی نتیجه ی کار اغلب به این ختم می شد که هر دوی آن ها یکی پس از دیگری دائم التماس و خواهش می کردند: «جوانا، چی شدی پس؛ جوانا، دست بجنبون! هم تو دیرت میشه هم ما؛ جوانا، کجایی پس؟»

پدرم دو سال قبل از این که خانه را ترک کند، به مادرم گفت که من خیلی زشتم. او این جمله را با صدایی آهسته در آپارتمانی که بعد از ازدواجشان در «ریونه آلتو» در ارتفاعات «سن جاکومو دی کاپری» خریده بودند، گفت. همه چیز به حالت سکون ایستاد-فضای شهر ناپل، نور آبی رنگ آسمان در ماه فوریه ی سرد و یخبندان، آن کلمات-ولی من سر خوردم و رفتم، کماکان هم این کار را ادامه می دهم.

مقالات مرتبط با کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها
مصاحبه با «النا فرانته»، خالق مجموعه «رمان های ناپلی»
مصاحبه با «النا فرانته»، خالق مجموعه «رمان های ناپلی»
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگ ها" ثبت می‌کند