گراتزیا دلددا تنها نویسنده ایتالیایی است که با نوشتن کتاب وسوسه توانست در سال ۱۹۲۶ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. موسسه نوبل در وصف آثار دلددا چنین نوشته است: «به خاطر الهام آرمان گرایی در نوشته هایش با وضوح انعطاف پذیر تصویر زندگی در جزیره بومی اش و همراه با عمق و مقداری همدردی با مشکلات کلی انسانی.»
رمان وسوسه درامی است بسیار قوی از عذاب وجدان ها که وقایع آن فقط در طی دو روز رخ می دهد. تعداد اندک شخصیت ها و تمرکز در پیرامون داستان مرکزی، قدرت خاصی بدین کتاب بخشیده که بدون شک یکی از شاهکارهای گراتزیا دلددا، برنده جایزه ادبی نوبل، به شمار می رود.جرئت نداشت سوال خود را به پایان برساند. ولی آن سوال، مثل سنگی در ته چاه، در قلبش جای گرفته بود: پروردگارا، چرا پائولو نمی بایستی عاشق زنی بشود؟ هر کسی سزاوار عشق است. غلامان، چوپانان، حتی افراد نابینا و محکومین به زندان. در آن صورت چرا پائولوی او مجاز نیست عاشق بشود؟
می دید که تمام روزهای عمرش مقابل دیدگانش و روی دامنش ریخته است. روزهایی مشکل و پاک، درست مثل همان دانه های تسبیح که داشت با انگشتان لرزان خود در دست می چرخاند.
همسر کشیش بودن هم چیز مسخره ای است. فکرش را بکنید که وقتی دوتایی به گردش بروند، از پشت سر انگار دو تا زن هستند که دامن بلند به تن کرده اند! و اگر در دهکده فقط همان یک کشیش یعنی شوهر او وجود داشته باشد، آن وقت او به چه کسی اعتراف خواهد کرد؟ به شوهر خود؟
کتاب کوتاه اما جالب بود. پیشرفت داستان تقریبا کند بود ولی آخر ماجرا نقطه قوت کتاب به حساب میومد. اولین کتاب من از خانوم دلددا بود و دوس دارم بیشترشون ازشون بخونم. ترجمه هم دیگه به تعریف نیاز نداره، واقعا عالی بود.