کتاب آشپزی برای پیکاسو

Cooking for Picasso
کد کتاب : 16752
مترجم : بهارک فرهادشهرابی
شابک : 978-6004610148
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 488
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

«کامیل اوبری» از نویسندگان پرفروش در ادبیات فرانسه

معرفی کتاب آشپزی برای پیکاسو اثر کامیل اوبری

کتاب «آشپزی برای پیکاسو» رمانی نوشته «کامیل اوبری» است که نخستین بار در سال 2016 به انتشار رسید. در سال 1936، مادربزرگ «سلین» یعنی «آندین بلانژ»، دختری هفده ساله و زیبا بود که در روستایی کوچک در جنوب فرانسه زندگی می کرد. «آندین» که پدر و مادرش صاحب کافه هستند، فرستاده می شود تا برای مردی اسرارآمیز که به تازگی ویلایی را در «ژوان-له-پن» اجاره کرده، آشپزی کند. وقتی مشخص می شود که این مرد 54 ساله کسی نیست جز «پابلو پیکاسو»، زندگی «آندین» برای همیشه تغییر می کند، به خصوص وقتی او به سوژه ای برای نقاشی های «پیکاسو» تبدیل می شود. در زمان کنونی، «سلین» به بهانه شرکت در یک کلاس آشپزی به فرانسه آمده تا اثری را بیابد که به گفته مادرش، «پیکاسو» به مادربزرگش داده است. او از یک آشپز معروف به نام «ژیل الیول» کمک می خواهد تا نقاشی‌ای را پیدا کند که هم کلید معمای گذشته او است و هم آینده اش.

کتاب آشپزی برای پیکاسو

کامیل اوبری
کامیل آبره برنده ی بنیاد ادوارد اف آلبی است. او که یک نویسنده ساکن در بنیاد کارولی در جنوب فرانسه بود، وی در مسابقه جایزه کتاب ویراستاران مطبوعات پوشکارت و کنفرانس ملی نمایشنامه نویسان یوجین اونیل ، فینالیست شد.
نکوداشت های کتاب آشپزی برای پیکاسو
A tasty blend of romance, mystery, and French cooking.
ترکیبی دلنشین از عشق، معما، و آشپزی فرانسوی.
Margaret Atwood

A touching, delectable, and wise story, illuminating the powers of trust, art, and creativity.
داستانی تأثیرگذار، دلپذیر و خردمندانه که قدرت اعتماد، هنر و خلاقیت را آشکار می کند.
Barnes & Noble

With lively characters and a twisting plot.
با کاراکترهایی ملموس و پیرنگی پر پیچ و خم.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب آشپزی برای پیکاسو (لذت متن)
تا این لحظه «آندین» صدایی از جای دیگری در ویلا نشنیده بود. شاید مشتری برای قدم زدن یا دیدار کسی بیرون رفته بود. هیچ وقت به ذهنش خطور نمی کرد ممکن است کسی بعد از طلوع آفتاب خواب باشد چه برسد به ظهر. همچنان که «آندین» با فضای آشپزخانه آشنا می شد، دری را دید که به طرف بقیه فضای خانه باز می شد. آن را با فشار، باز و با دقت نگاه کرد.

«آندین» که کمی ترسیده بود، گفت: «انگار هزار ساله که هیچکس اینجا غذا نخورده.» مشتری می خواست غذایش کجا سرو شود؟ مادرش دستورات لازم را نداده بود. او نمی خواست جسارت کند که مشتری، منت بگذارد و در آشپزخانه غذا بخورد، هر چند فضای آنجا سرزنده تر بود.

«آندین» به ندرت چنین لحظه آرامی را در تنهایی خویش برای فکر کردن به رویا هایش داشت. بنابراین هنگامی که حس مبهمی از آینده ای شورانگیز در جایی کاملا دور از آنجا در ذهنش شکل می گرفت، تقلا می کرد تا آن رویا را به چنگ آورد؛ انگار دستش را دراز می کرد تا کرم شبتابی را پیش از ناپدید شدن نورش بگیرد.