کتاب خمیر ترش

Sourdough
کد کتاب : 23660
مترجم :
شابک : 978-6226513715
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 269
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 26 آذر

خمیرمایه
Sourdough
کد کتاب : 33525
مترجم : نوشین بهلول زاده
شابک : 978-6226344265
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 275
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 26 آذر

معرفی کتاب خمیر ترش اثر رابین اسلوان

کتاب «خمیر ترش» رمانی نوشته «رابین اسلون» است که نخستین بار در سال 2017 انتشار یافت. «لوییس کلری» مهندس نرم افزار در یک شرکت رباتیک بلندپرواز در «سان فرانسیسکو» است. «لوییس» درمی یابد که غذافروشی مورد علاقه اش قرار است که برای همیشه بسته شود، چرا که صاحبان آن، «بیورگ» و «چیمن»، مجبور شده اند به خاطر مشکلاتی در رابطه با ویزا، به سرعت شهر را ترک کنند. آن ها پیش از رفتن، چند دستور پخت خود را به او می دهند. طولی نمی کشد که تمام توجه «لوییس» به پخت نان، ساختن بهترین فر ممکن، و درنهایت حضور در یک فروشگاه غذایی جدید و اسرارآمیز معطوف می شود—فروشگاهی که هدفش تغییر عادت های غذایی افراد است. او حتی تصمیم می گیرد که یک بازوی رباتیک از شرکت خریداری کند تا کار پخت نان ها را بهتر و سریع تر انجام بدهد.

کتاب خمیر ترش


ویژگی های کتاب خمیر ترش

«رابین اسلون» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

رابین اسلوان
رابین اسلوان، زاده ی سال 1979، نویسنده ای آمریکایی است.اسلوان در نزدیکی دیترویت به دنیا آمد و به دبیرستان آتنز در میشیگان رفت. او سپس در دانشگاه دولتی میشیگان به تحصیل در رشته ی اقتصاد پرداخت و پس از فارغ التحصیلی، مجله ای ادبی به نام «اوتس» را به وجود آورد.اسلوان پس از آن به نویسندگی روی آورد و رمان هایی در سال های 2012، 2013 و 2017 به چاپ رساند که به موفقیت قابل توجهی دست یافتند.
نکوداشت های کتاب خمیر ترش
A perfect parable for our times.
یک داستان تمثیلی بی نقص برای عصر ما.
San Francisco Magazine

A delicious and funny novel.
رمانی دلنشین و خنده دار.
Amazon Amazon

If you’ve ever been confused about what’s artificial and what’s authentic, Sourdough is a book for you.
اگر تا به حال در مورد این که چه چیزی تصنعی و چه چیزی واقعی است، به اشتباه افتاده اید، کتاب «خمیر ترش» برای شما است.
Paris Review

قسمت هایی از کتاب خمیر ترش (لذت متن)
وقتی داشتم از پارک «گلدن گیت» رد می شدم، رمز و راز زندگی او ذهنم را درگیر کرد. واقعا هیچ وقت او را نشناخته بودم. نفس عمیقی کشیدم.

او از «ویسکانسین» به «میشیگان» نقل مکان کرده و قبل از آن در «شیکاگو» زندگی کرده بود و نقشی در یک گروه تئاتر تجربی داشته و شب ها را با سه زن دیگر در یک آپارتمان نقلی سر کرده بود. نه تنها آن نان مزخرف را درست می کرد، بلکه چون رایگان بود و بگویی نگویی مغذی، سهمیه ای از آن را به خانه هم می آورد.

بعد از موفقیتم در دانشکده و جایگاه شغلی درست و حسابی و خریدن خانه پیش از همسن و سال هایم، خودم را بچه ای تصور می کردم که پدر و مادرش به او افتخار می کنند. اما بعد توی ذوقم خورد: برهوت بودن آپارتمانم زد توی ذوقم. برهوت بودن زندگی ام.