1. خانه
  2. /
  3. کتاب چه رقیبی…!

کتاب چه رقیبی…!

نویسنده: عاطفه منجزی
3.3 از 1 رأی

کتاب چه رقیبی…!

Che-Raghibi
انتشارات: برکه خورشید
ناموجود
90000
معرفی کتاب چه رقیبی…!
شیراز شهر عشق و شعر و طرب، همواره جایگاهی برجسته در آثار ادبی قدیم دارد و از وصف آب وهوای دل انگیز و عاشق پرورش نکته ها گفته اند و شنیده ایم. شیراز همان شیراز است و خاک هنوز هم عاشق پرور؛ هنوز هم نویسندگان جسوری پیدا می شوند که شخصیت های داستانشان را که گویی فرزند جگرگوشه شان است، در فضای جان فزای شیراز بپرورانند و از برکت بهشت شاعران، سهم قلم خود را بگیرند.

عاطفه منجزی بانوی نویسنده ی کشورمان، کیهان و ادیب را به شیراز می برد و داستان ظریف عاشقانه اش را در جوار حضرت حافظ شکل می دهد. اما همه چیز از ابتدا این چنین شاعرانه و ملیح نیست. مادربزرگ ادیب بیمار است و او در تلاش برای نجات جان مادربزرگ به هر دری می زند و ناچار به حکیمی در طب سنتی بر می خورد که پدر کیهان است. ادیب که از اساس اعتقادی به طب سنتی ندارد با مشاهده ی حکیم که دوران چله نشینی اش را می گذراند و لباس دراویش را به تن دارد، او را متهم به شیادی و کلاهبرداری می کند و حالا دختر برای نجات آبروی پدر تصمیم به ملاقات با ادیب گرفته است. ادیب تنها در یک صورت راضی به مصالحه است و آن یک شرط، رفتن کیهان و پدرش به شیراز و اثبات ادعایشان از طریق درمان مادربزرگ اوست. وقتی کیهان این مساله را با پدر در میان می گذارد، پیرمرد پریشان و آشفته می شود؛ راز آشفتگی حکیم بابا و عاشقانه ی شیرین شیراز در کتاب چه رقیبی! توسط نشر برکه ی خورشید در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
درباره عاطفه منجزی
درباره عاطفه منجزی
متولد اردیبهشت ماه ۱۳۴۵ در شهر کوچک مسجدسلیمان،از پدری بختیاری تبار و مادری اصفهانی است. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در اصفهان گذرانده و در سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و به تهران رفت. فرزندان دو قلویش در سال ۱۳۶۹ به دنیا آمدند که در حال حاضر پسرش علیرضا، در رشته ی کامپیوتر و دخترش نگین در رشته دارو سازی سر گرم تحصیل هستند. فرزندانش دو ساله بودند که تحصیلات دانشگاهی را در مقطع کارشناسی حسابداری شروع کرد و هم اکنون دانشجوی مقطع کارشناسی رشته ی روزنامه نگاری می باشد.
قسمت هایی از کتاب چه رقیبی…!

لبم را به دندان گرفتم و نفرینی در دل نثار خودم کردم! با وجودی که می دانستم به عمد آن آهنگ را یک دفعه در ماشین پخش کرده است، با وجودی که می دانستم از سر لجاجت می خواهد رویم را کم کند، دلم ضعف برداشته بود برای آهنگ مردانه ی صدایش، گیرا بود لحنش… عوضی وارد بود از چه راه هایی می تواند دل بکر دختری مثل من را حسابی بتکاند! قدم هایم تندتر شد و سعی کردم به خاطر بیاورم محل قرارم با طناز دقیقا کجا بود، اما مگر حواسم جمع می شد؟! اصلا با این بی حواسی و حال آشفته، نباید با طناز روبه رو می شدم.

نظر کاربران در مورد "کتاب چه رقیبی…!"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

چه رقیبی را خواندیم وکلی باهاش حالمون خوب شد و باهاش خندیدیم و اشک ریختیم و کلی کل کل‌های شیرازی یاد گرفتیم. تازه هم فهمیدیم که نویسنده شیرازی هم نیست و واقغا ایول دارین عاطفه خانم عزیز. دستتون پرتوان و راهتان مستدام. به همه هم توصیه میکنم که حتما این کتاب قشنگ و زیبا و خواندنی را بخوانند و لذت ببرن و شیراز واقغی را بشناسن.

1399/06/23 | توسطشهین قدسی - کاربر سایت
1
|
پاسخ ها

کتابهای خانم منجزی بسیار عالی وشیرین است من اکثرش رو خوندم.واین کتاب چه رقیبی را هم تازه شروع کردم.ازخداوند برای خانم منجزی سلامتی وشادی وعاقبت به خیری را خواهانم.مانا وشاد باشید بانو🙏🙏❤❤

1400/12/03|توسطمریم ایمانی - کاربر سایت
1