رمانی تامل برانگیز و پربار که به مفهوم عشق، روابط عاشقانه و آشفتگی حاصل از آن می پردازد. مرد نقاشی به نام پاتریک برای ایجاد تغییر در زندگی اش و دستیابی به نقطه رضایتمندی خود، رم را برای همیشه به مقصد ونیز ترک می کند. او در ملاقات با آدم های گوناگون هدفش را دنبال می کند و به جستجوی خویشتن می پردازد. از طرفی دیگر پاتریک زن محبوبی را که قبلا در تابلوی نقاشیش کشیده بود، جستجو می کند. او که قبل از حرکت به سراغ تابلو در اتاق زیر شیروانی رفته بود، آن را خالی می یابد و حالا می خواهد با پیدا کردن آن زن دوباره تصویرش را به تابلو برگرداند.
کتاب تابلویی که هرگز نقاشی نشد