1. خانه
  2. /
  3. کتاب تبر

کتاب تبر

4.75 از 2 رأی

کتاب تبر

The Ax
انتشارات: نیلوفر
٪15
325000
276250
معرفی کتاب تبر
کتاب تبر، رمانی نوشته ی دانلد ای. وست لیک است که اولین بار در سال 1997 به چاپ رسید. بورک دوور، مردی میانسال و مدیر یک شرکت عرضه ی کاغذ است. اما روزی مدیران ارشد شرکت تصمیم می گیرند که هزینه ها را کاهش دهند و او کارش را از دست می دهد. هجده ماه بعد، بورک که همچنان بیکار است، شکلی جدید به جست و جوی خود برای کار می دهد: او با احتیاط کامل، چند نفری را پیدا می کند که ممکن است شغلی را که به نظر خودش لیاقتش را دارد و سهم اوست، از آن خود کنند. بورک سپس با برنامه ای دقیق و حساب شده، آن ها را می کشد. او که حالا از مدیری آرام و متین به قاتلی بی رحم تبدیل شده، مهارت هایی را در خود کشف می کند که هیچ وقت تصورش را نمی کرد؛ مهارت هایی برای قتل و ویرانی.
درباره دانلد ای وست لیک
درباره دانلد ای وست لیک
دانلد ای. وست لیک، زاده ی 12 جولای 1933 و درگذشته ی 31 دسامبر 2008، نویسنده ای آمریکایی بود که بیش از صد کتاب داستانی و غیرداستانی از خود برجای گذاشت. وست لیک در بروکلین به دنیا آمد. او به کالج پلتسبورگ و دانشگاه بینگمتون رفت و همچنین، دو سال را در نیروی هوایی ارتش آمریکا گذراند. وست لیک سه بار برنده ی جایزه ی ادگارز شد.
ویژگی های کتاب تبر
  • نامزد جایزه Macavity برای بهترین داستان معمایی
  • فیلمی بر اساس این کتاب در سال 2005 ساخته شده است.
نکوداشت های کتاب تبر

شاهکاری درخشان.

Amazon

طنزآمیز، سریع... تریلری که به شکل استادانه ای سرگرم کننده است.

Washington Post Book World

هیجان انگیز، غیرقابل پیش بینی و مخوف.

San Diego Union-Tribune
قسمت هایی از کتاب تبر

من آدمکش نیستم. قاتل نیستم، از اولش هم نبودم، نمی خواهم چنین موجودی باشم، بی روح و سنگدل و تهی. از آن ها نیستم. من مجبورم به کاری که الان دارم می کنم، منطق حوادث به این روزم انداخت؛ منطق سهام دارها، منطق مدیران اجرایی، منطق بازار، منطق نیروی کار، منطق هزاره، و آخر سر، منطق خودم.

دیگر نباید روزهایم همین طوری حرام شوند. تا معادله عوض نشده، باید سر و ته عملیات را سریع و تر و تمیز هم بیاورم. بدون کثیف کاری و خطرات غیرضروری، باید کار را یکسره کنم. همه ی این حرف ها به کنار، انگار قرار نیست امروز اتفاق خاصی بیافتد.

نتیجه این است که مدیران ارشد، و سهامدارانی که آن ها را در آن جا قرار می دهند، دشمن هستند، اما مشکل از آن ها نیست. آن ها مشکل جامعه اند، نه مشکل شخصی من. این شش رزومه. این ها مشکل شخصی من هستند.

مقالات مرتبط با کتاب تبر
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی

داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»

«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد
«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد

بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.

نظر کاربران در مورد "کتاب تبر"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستان یک انسان که در میدان رقابت تصمیم به حذف رقبا می‌گیره.در طول داستان با خودم فکر میکردم چقدر شخصیت اصلی شبیه والتر وایته وجالب اینکه در پایان کتاب ترجمه‌ی مقاله ای چاپ شده بود که در اون مقاله هم به همین شباهت اشاره شده بود. داستان بیشتر از اینکه برام دارای هیجان باشه ،من رو به فکر فرو می‌برد که چه جوری شرایط زندگی وخوخواهی یک فرد رو تبدیل می‌کنه به موجودی که حتی در تصورات خودش هم نمیگنجه.

1403/02/18 | توسطزهرا احمدیان
3
|

برای آن‌که بدانیم چگونه فردی عادی و مسئول به جنایتکاری خون‌ریز بدل می‌شود، باید این رمان را بخوانیم. اهل کتاب، آن‌هایی که رمان «جنایت و مکافات» را خوانده‌اند، بی‌تردید پس از دیدن روی جلد رمان وست‌لیک، شخصیت اصلی اثر فیودور داستایفسکی را به یاد خواهند آورد. اما «برک دوور»، شخصیت اصلی رمان تبر، آدم‌کش نیست: «راستش تا به حال آدم نکشته‌ام، مرتکب قتل نشده‌ام، جان کسی را نگرفته‌ام. عجیب این‌که، یک‌جورهایی، به خودم می‌گویم کاش درباره‌ی این موضوع با پدرم حرف می‌زدم، چون او تجربه‌اش را داشت، چیزی که توی دنیای تجارت به‌ش می‌گوییم سابقه در حوزه‌ی تخصصی؛ توی جنگ جهانی دوم سرباز پیاده‌نظام بوده.» او مدیری کاربلد و موفق است که پس از دو دهه کار مستمر در کارخانه‌ی کاغذ‌سازی، به بهانه‌ی کاهش هزینه‌ها اخراج شده است. به دلیل بیکاری همسر، خانه، بیمه، هویت و اقتدار مردانه‌اش را از دست می‌دهد. برای له کردن حریفان و به دست آوردن شغل، تن به کاری ـ قتل ـ عجیب می‌دهد. کارآگاهانی که در جست و‌جوی دوور هستند، می‌گویند: «خونه‌ش رو که می‌گشتیم، پر از اسلحه بود. یه چیزی می‌گم یه چیزی می‌شنوین. شاید دو‌جین اسلحه‌ی جورواجور. حالا هم داریم با گلوله‌هایی که دستمونه مقابله‌شون می‌کنیم، ولی فکر کنم آلت قتاله رو دور انداخته باشه.»

1401/07/08 | توسطسروش کاکاوند
1
|

آنجا که می‌دانی که مشکل و مساله از جای دیگری آب می‌خورد. اما چون قدرت مبارزه با آن را در آن سطح نداری، با کسی مقابله می‌کنی که خود قربانی ماجرا است...

1401/06/14 | توسطImfarza
1
|

چطور به محمد حیاتی که ادبیات زبان انگلیسی خوانده، پروانه کار می‌دهند و به من که خود مترجمی زبان انگلیسی را خواندم، نه!؟😬 . . . . آهان، فهمیدم. ایشون آتئیست نیست. 😤 واقعاً که 😡

1401/03/08 | توسطعیسا مهرگان
3
|
پاسخ ها

و البته ایشون "عیسی" رو عیسا نمینویسن👍🙂

1402/12/10|توسطامیرحسین مسلمی حقیقی
6

مترجم کتاب بودن پروانه نمی‌خواد! شما حتی این رو هم نمی‌دونی برادر. :))

1403/04/06|توسطعلیزاده
1

کتابی عالی و کاملا درخور توجه با ترجمه ای عالی تر، برخلاف اکثر جنایی‌ها که در مورد یک سرقت و جنایت خاص و ویژه هستند این داستان جنایات مردیه که برای بقا میجنگه، یه مرد کاملن معمولی که هیچ سو سابقه ای نداره اما شرایط جامعه به این سمت هلش میده.داستانی منسجم و ظریف حتما بخونید

1401/01/15 | توسطبهناز رضایی جلفا
0
|

جنایی و طنز ژانری که عاشقشم

1400/10/16 | توسطفرزان - کاربر سایت
0
|