کتاب تبر

The Ax
کد کتاب : 1752
مترجم :
شابک : 978-964-448-752-1
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 325
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد جایزه Macavity برای بهترین داستان معمایی

فیلمی بر اساس این کتاب در سال 2005 ساخته شده است.

معرفی کتاب تبر اثر دانلد ای وست لیک

کتاب تبر، رمانی نوشته ی دانلد ای. وست لیک است که اولین بار در سال 1997 به چاپ رسید. بورک دوور، مردی میانسال و مدیر یک شرکت عرضه ی کاغذ است. اما روزی مدیران ارشد شرکت تصمیم می گیرند که هزینه ها را کاهش دهند و او کارش را از دست می دهد. هجده ماه بعد، بورک که همچنان بیکار است، شکلی جدید به جست و جوی خود برای کار می دهد: او با احتیاط کامل، چند نفری را پیدا می کند که ممکن است شغلی را که به نظر خودش لیاقتش را دارد و سهم اوست، از آن خود کنند. بورک سپس با برنامه ای دقیق و حساب شده، آن ها را می کشد. او که حالا از مدیری آرام و متین به قاتلی بی رحم تبدیل شده، مهارت هایی را در خود کشف می کند که هیچ وقت تصورش را نمی کرد؛ مهارت هایی برای قتل و ویرانی.

کتاب تبر

دانلد ای وست لیک
دانلد ای. وست لیک، زاده ی 12 جولای 1933 و درگذشته ی 31 دسامبر 2008، نویسنده ای آمریکایی بود که بیش از صد کتاب داستانی و غیرداستانی از خود برجای گذاشت. وست لیک در بروکلین به دنیا آمد. او به کالج پلتسبورگ و دانشگاه بینگمتون رفت و همچنین، دو سال را در نیروی هوایی ارتش آمریکا گذراند. وست لیک سه بار برنده ی جایزه ی ادگارز شد.
نکوداشت های کتاب تبر
A brilliant masterpiece.
شاهکاری درخشان.
Amazon Amazon

Satirical, fast-paced...An expertly entertaining thriller.
طنزآمیز، سریع... تریلری که به شکل استادانه ای سرگرم کننده است.
Washington Post Book World Washington Post Book World

Compelling, unpredictable, and terrifying.
هیجان انگیز، غیرقابل پیش بینی و مخوف.
San Diego Union-Tribune

قسمت هایی از کتاب تبر (لذت متن)
من آدمکش نیستم. قاتل نیستم، از اولش هم نبودم، نمی خواهم چنین موجودی باشم، بی روح و سنگدل و تهی. از آن ها نیستم. من مجبورم به کاری که الان دارم می کنم، منطق حوادث به این روزم انداخت؛ منطق سهام دارها، منطق مدیران اجرایی، منطق بازار، منطق نیروی کار، منطق هزاره، و آخر سر، منطق خودم.

دیگر نباید روزهایم همین طوری حرام شوند. تا معادله عوض نشده، باید سر و ته عملیات را سریع و تر و تمیز هم بیاورم. بدون کثیف کاری و خطرات غیرضروری، باید کار را یکسره کنم. همه ی این حرف ها به کنار، انگار قرار نیست امروز اتفاق خاصی بیافتد.

نتیجه این است که مدیران ارشد، و سهامدارانی که آن ها را در آن جا قرار می دهند، دشمن هستند، اما مشکل از آن ها نیست. آن ها مشکل جامعه اند، نه مشکل شخصی من. این شش رزومه. این ها مشکل شخصی من هستند.