1. خانه
  2. /
  3. کتاب شهر آینه ها

کتاب شهر آینه ها

3.67 از 3 رأی

کتاب شهر آینه ها

(کتاب سوم از مجموعه «گذرگاه»)
The City of Mirrors
ناموجود
300000
معرفی کتاب شهر آینه ها
کتاب «شهر آینه ها» رمانی نوشته «جاستین کرونین» است که اولین بار در سال 2016 انتشار یافت. اکنون حدود یک قرن از زمان شیوع مرگبار «ویروس ایستر» می گذرد، و همینطور چند سال از آخرین باری که افراد مبتلا به این ویروس دیده شدند. ساکنین شهر «کرویل» در «تگزاس» که یکی از آخرین پناهگاه های انسان ها است، به تدریج جرأت بیرون آمدن از پناهگاه و ساکن شدن در خارج محدوده های محافظت شده را به دست می آورند. اما وقتی ابتدا حیوانات خانگی و بعد آدم ها به شکلی اسرارآمیز ناپید می شوند، مردم شهر درمی یابند که مبتلایان به ویروس مرگبار دوباره به آن ها هجوم آورده اند—و این بار شاید راهی برای متوقف کردن ویروس وجود نداشته باشد.
درباره جاستین کرونین
درباره جاستین کرونین
جاستین کرونین (متولد 1962) نویسنده آمریکایی است. وی تاکنون پنج رمان نوشته است: مریم و اونیل و مهمان تابستان و همچنین یک ترامپ سه گانه خون آشام که شامل The Passage ، The Twelve و City of Mirrors است. او برنده جایزه بنیاد همینگوی / PEN ، جایزه استفن کرین و جایزه وایتینگ شده است.
ویژگی های کتاب شهر آینه ها
  • از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب شهر آینه ها

پایانی خارق العاده بر یک حماسه وحشت مدرن.

Publishers Weekly

فوق العاده خواندنی.

New York Times

دستاوردی خیره کننده از هر نظر.

National Post
قسمت هایی از کتاب شهر آینه ها

جنگل پر از روح زندگی بود: سنجاب، خرگوش، بلدرچین، کبوتر و آهو. بعضی از آن ها زیادی برای او سریع بودند، اما نه همگی. تله می گذاشت یا با کمان شکار می کرد: شلیک، یک مرگ تمیز و بعد شام، گرم و خام. هر روز وقتی هوا تاریک می شد، داخل رودخانه حمام می کرد. آب، زلال و به طرز شگفت آوری سرد بود. در حال حمام بود که خرس ها را دید.

«آلیشا» هیچ وقت آن ها را از نزدیک ندیده بود، فقط در کتاب ها. کنار هم در گودال ها پرسه می زدند و با پوزه خود، گل را این طرف و آن طرف می کردند. نوعی سستی در حرکت هایشان بود: انگار ماهیچه هایشان در زیر پشم های سنگین و در هم، کاملا به هم چفت نشده بودند. غباری از حشره ها بالای سرشان می درخشیدند و آخرین بارقه های نور را می گرفتند. خرس ها متوجه او نشدند، یا اگر هم شدند، به نظرشان چیز مهمی نیامد.

تابستان تمام شد. یک روز، دنیا پر از برگ های سبز پهن و پر از سایه؛ سپس انفجاری از رنگ در جنگل اتفاق افتاد. صبح روز بعد، لایه ای نازک از یخ، کف جنگل را پوشاند. سرمای زمستان با احساسی از پاکی و خلوص همه جا را می گرفت. لایه ای ضخیم از برف روی زمین نشست. خطوط تیره درخت ها، ردپاهای کوچک پرنده ها، آسمان سفید که از هر رنگی پاک شده بود: همه چیز به ذات خود بازگشته بود.

نظر کاربران در مورد "کتاب شهر آینه ها"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خدااا چرا انقد گرون شد بعد از یکسال😐😷

1401/02/31 | توسطپیروز فرداد
3
|
پاسخ ها

واقعا از قیمت کتاب‌ها خبر ندارید؟ تازه خوب زده

1401/03/26|توسطامیرمحمد رشوندی
2

خود داستان چطوره؟ قشنگه؟

1401/07/22|توسطفاطمه پاکدل
0

درسته قیمتش بالاس ولی حداقل تعداد صفحاتش زیاده، جلدشم سخته به نسبت وضعیتش خوبه الان انتشارات باژ یه کتاب ۲۰۰ و خورده ای صفحه رو با جلد شومیز حتی بیشتر از این قیمت زده

1401/09/28|توسطفاطمه پوروهابی
5