آغاز قصه با تماسی تلفنی و خبری از پیدا شدن جسد مرد خانواده شکل می گیرد. اما گویی این مرگ با تمام مرگ های دیگر فرق دارد. اعضای خانه متفاوت اند با دیگر عزاداران، انگار که پدر سالیانی است از دست رفته و غبار فراموشی یاد او را پوشانده است، غمی توام با بی تفاوتی فضا را فرا گرفته است و خاطراتی در هم به یاد می آید. داستانی که باید با دقت خواند و سطر به سطرش را با توجه از نظر گذراند.
کتاب بعضی ها بر نمی گردند