اولین اثر عمده منتشر نشده لئو اشتراوس که پس از بیش از سی سال ظاهر شد، این کتاب تجربه بیسابقهای را از رویارویی با این محقق مشهور مانند دانشآموزانش به مردم ارائه میدهد. این سخنرانیهای تحریکآمیز که در پاییز 1959 تحت عنوان «فلسفه سیاسی افلاطون» ارائه شد – تا کنون هرگز منتشر نشدهاند، اما در عوض از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند – اشتراوس را در بهترین حالت ظریف و روشنگر خود نشان میدهند.
"ضیافت"، اثری از افلاطون، به عنوان یک رساله به تبیین مفهوم عشق با تأکید بر جنبههای روایی و داستانی میپردازد. این اثر، از جمله بزرگترین دیالوگهای افلاطون محسوب میشود و موضوع اصلی آن ارتباط با عشق یا اروس است. وقوع این دیالوگ در یکی از مهمانیهای آتن که حاضری نیز سقراط در آن دیده میشود، زمینهساز اتفاقات این داستان میشود.گویا موضوعی را که از من می پرسی، هنوز به خاطر داشته باشم. چه من دیروز هنگامی که از فالرون به شهر خود باز می گشتم، در راه یکی از رفقایم به نام گلاکون که من را از پشت سر دیده بود، از دور به شوخی صدایم کرده و مرا نزد خود خواند. پس من ایستادم تا او رسید و گفت: ای فالرون، آیا ممکن است لحظه ای ایستاده از گفتگوهایی که درباره ی عشق در خانه ی آگاتون و با حضور سقراط و آلکیبیادس و چند نفر دیگر انجام شد برایم تعریف کرده و مرا از آن آگاه سازی. من بسیار مشتاقم تا حرف هایی را که درباره ی عشق گفته شده بشنوم. زیرا رفیق من فونیکس پسر فیلیپوس از آن باخبر بوده به من اظهار داشت و گفت که تو می توانی آن داستان را واضح و به طور مشروح بازگویی. پس لطف خود را از من دریغ مدار و شرح آن ماجرا را برایم حکایت کن. چه من تو را در نقل اخبار دوستانت راستگو یافته ام.