کتاب سوء قصد

Without Fail
جلد ششم از سری کتاب های جک ریچر
کد کتاب : 1854
مترجم :
شابک : 978-600182158-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 544
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2002
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

نامزد دریافت جایزه ی Dilys Award

نامزد دریافت جایزه ی Ian Fleming

Steel Dagger Award

نامزد دریافت جایزه ی Barry Award در 2003

معرفی کتاب سوء قصد اثر لی چایلد

جک ریچر در این جلد از مجموعه ی پرفروش نیویورک تایمز ، کاخ سفید را هدف گرفته است.
ماهر ، محتاط و ناشناس ، جک ریچر برای این کار کاملا مناسب است: ترور معاون رئیس جمهور ایالات متحده. از لحاظ تئوری البته. یک مأمور سرویس مخفی زن می خواهد که ریچر راه های نفوذ موجود در سیستم خودش را پیدا کند و این کار را خیلی سریع انجام دهد - زیرا یک گروه مخفی در حال حاضر معاون رئیس جمهور را زیر نظر دارد. آنها به خوبی برنامه ریزی کرده اند. فقط یک چیز وجود دارد که آنها برنامه ریزی نکردند: جک ریچر. ، از جک ریچر ، مأمور بازنشسته پلیس نظامی خواسته شده است که سرویس مخفی را برای ردیابی قاتلانی که معاون رئیس جمهور منتخب را تهدید می کنند ، کمک کند.
سوء قصد ششمین جلد از مجموعه ی پر طرفدار معمایی جک ریچر است که توسط لی چایلد نوشته شده و درسال 2002 منتشر شده است. راوی این داستان سوم شخص است. جزئیات دقیقی که از یک خیانت سیاسی ارائه می دهد می تواند برای خواننده جذاب باشد. همچنین روابط متفاوت و گسترده ای که بین شخصیت های رمان برقرار شده است به دقت محدود شده است و توانسته است لایه ی دیگری بر لایه های رمان بیفزاید. برای مثال رابطه ی بین فرولیچ و ریچر که با پیش رفتن رمان عمیق تر می شود. و در نهایت خود ریچر، شخصیت محکمی که در هیچ شرایطی تسلیم نمی شود.

کتاب سوء قصد

لی چایلد
جیم گرانت، با نام مستعار لی چایلد، نویسنده ای بریتانیایی است که در 19 اکتبر ۱۹۵۴ در کاونتری به دنیا آمد و پس از سال ها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشته ی حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا این که در ۴۰ سالگی، به علّت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. در چنین مقطعی از زندگی، که افراد خود را غرق در بحران می یابند، او از فرصت به دست آمده استفاده کرد و از آنجا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقه مند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه د...
نکوداشت های کتاب سوء قصد
A stunner...The suspense becomes nearly unbearable
خیره کننده... تعلیق تقریبا غیر قابل تحمل می شود.
Booklist Booklist

Relentlessly paced...and absolutely mesmerizing.
با سرعتی بی رحمانه... و البته مسحور کننده.
Milwaukee Journal Sentinel

[The] plot is ingenious…This is a superior series
پلات( طرح) مبتکرانه است... این یک مجموعه ی عالی است.
The Washington Post Book World

قسمت هایی از کتاب سوء قصد (لذت متن)
استایوسنت دوباره برگشت و پرونده اش را موازی با لبه ی میز حرکت داد سپس دوباره آن را با لبه ی کوتاه موازی کرد. گفت: «بذار من نقش وکیل مدافع شیطان رو ایفا کنم. من چهار ماه پیش به تو ترفیع دادم. چهار ماه زمان زیادیه. اگه الان به شخص خارجی رو بیاریم ممکنه به چشم نداشتن اعتماد به نفس بهش نگاه کنن، نه؟ این طور فکر نمیکنی؟» من نگران این نیستم.»

فرولیک گفت: «باور کنید خودم هم از این بابت راضی نیستم. ولی فکر میکنم باید انجام بشه. آخرش به همین نتیجه رسیدم.» دفتر ساکت بود. استایوسنت چیزی نگفت. فرولیک پرسید: «پس اجازهش رو میدید؟» أستایوسنت شانه هایش را بالا انداخت: «نباید در خواست کنی، خودت باید میرفتی و بدون توجه به من انجامش میدادی» فرولیک گفت: «من این جوری کار نمیکنه» پس به کس دیگه ای نگو. در ضمن چیزی هم توی هیچ کاغذی ثبت نکنی.» خودم هم خیال نداشتم همچین کاری بکنم. کارایی رو به خطر میندازه.»

آن را با حروف بزرگ در بالای یک برگهی کاهی نوشت. خاطرات زیادی را در ذهنش تداعی کرد. بعضی هایشان بد بودند و بعضی هایشان خوب. مدتی طولانی به آن خیره شد، بعد آن را خط زد و به جایش نوشت سوژه ی ناشناس. این به تمرکزش کمک می کرد، چون قضیه را از حالت شخصی خارج میکرد. ذهنش را در توازن نگه می داشت و او را به آموزش های ابتدایی اش برمی گرداند. سوژهی ناشناس کسی بود که باید شناسایی و پیدا میشد. فقط همین، نه بیشتر به کمتر.