کتاب بدشانسی و دردسر

Bad Luck and Trouble
جلد یازدهم از سری کتاب های جک ریچر
کد کتاب : 1859
مترجم :
شابک : 978-600182207-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 560
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

نامزد جایزه ی آنتونی در بخش بهترین رمان سال

معرفی کتاب بدشانسی و دردسر اثر لی چایلد

کتاب "بدشانسی و درسر" جلد یازدهم از سری کتاب های "جک ریچرز" نوشته جیم گرانت بریتانیایی میباشد.

"جیم گرانت" اینبار جک ریچرز را در دنیایی پر از بدشانسی و درسر قرار میدهد.

مردی در یک شب از هلیکوپتری در صحرای کالیفرنیا پرت میشود.در همین حین،زنی در شیکاگو از مرگ یک به یک افراد یک تیم نخبه در ارتش با خبر میشود.و در خیابان های پورتلند ، جک ریچرز سرباز ، پلیس و قهرمان،با کدی که فقط چند نفر مفهوم آنرا متوجه میشوند از مرگ نجات پیدا میکند."جک ریچرز" در درسری بزرگ گرفتار شده است.او در وضعیتی است که هیچ گونه راه ارتباطی ندارد و تنهایی باید سایر هم تیمی هایش را از این موضوع آگاه کند.

در شیکاگو،"فرانسیس نیگلی" با کدی که "ریچرز" به هم تیمی هایش ارسال میکند،از موضوع آگاه میشود.به مرور زمان خبر مرگ دو نفر از هم تیمی هایشان به گوششان میرسد.اما ریچرز تسلیم نمیشود...

کتاب بدشانسی و دردسر

لی چایلد
جیم گرانت، با نام مستعار لی چایلد، نویسنده ای بریتانیایی است که در 19 اکتبر ۱۹۵۴ در کاونتری به دنیا آمد و پس از سال ها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشته ی حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا این که در ۴۰ سالگی، به علّت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. در چنین مقطعی از زندگی، که افراد خود را غرق در بحران می یابند، او از فرصت به دست آمده استفاده کرد و از آنجا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقه مند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه د...
نکوداشت های کتاب بدشانسی و دردسر
“Electrifying . . . This series [is] utterly addictive.
سری کتاب های جک ریچرز،بشدت اعتیاد آور است.
Janet Maslin،روزنامه نگار نیویورک تایمز

“[An] action-packed thrill ride.”
سفری پر از هیجان
Chicago Tribune Chicago Tribune

A breathless, ultra-cool novel with relentless pacing
رمانی جذاب،یک دست،با ریتمی تند
The Plain Dealer

قسمت هایی از کتاب بدشانسی و دردسر (لذت متن)
اسم مرد کالوین فرانز بود و هلیکوپتر یک مدل بل 222. هر دو پای فرانز شکسته بود، به خاطر همین او را بسته به یک تخت روا سوار هلیکوپتر کردند. حرکت دشواری نبود. بل هلیکوپتری جادار با موتور دوقلو بود برای سفرهای گروهی و ادارهای پلیس طراحی شده بود و برای هفت مسافر جا داشت. درهای عقبش به اندازهٔ درهای عقب یک ون بودند و چهارتاق باز می شدند. ردیف وسطی صندلی ها را برداشته بودند. برای فرانز فضای زیادی کف هلیکوپتر وجود داشت. موتور هلیکوپتر درجا کار می کرد. دو مرد در حال حمل تخت روان بودند. سرهایشان را زیر جریان باد پروانه خم کرده بودند و یکی پشت به هلیکوپتر و یکی رو به آن باعجله به سمتش حرکت می کردند. وقتی به در باز رسیدند مردی که پشت به هلیکوپتر حرکت کرده بود یکی از دسته های تخت را روی لبه در گذاشت و کنار رفت. آن یکی جلو رفت و تخت را محکم هل داد و آن را تا آخر به داخل سر داد. فرانز به هوش بود و درد می کشید. فریاد می کشید و کمی تکان می خورد و تقلا می کرد ولی نه زیاد، چون بندهای روی سینه و ران هایش محکم بسته شده بودند. دو مرد پشت سر او سوار شدند و در پشت ردیف کندهٔ شدهٔ صندلی ها نشستند و درها را بستند.