"من نوکر بابا نیستم!" اثر "احمد اکبر پور"، فقط عنوان یک روایت نیست، بلکه یک مفهوم فرهنگی با سابقهی هزار ساله است. منظور از این مفهوم رابطهی پدر و پسر است و در این شکل رابطه، پدر مالک انحصاری کودک است و اگر او را بکشد هم عواقبی ندارد. بسیاری از ملتها و مذاهب از این تئوری که متعلق به ارسطو است، استقبال کرده اند. "من نوکر بابا نیستم!" روایتی درباره قدرت است و اینکه چگونه یک قیام ساده ممکن است دیکتاتوری مستبد را سرنگون کند. منبع اصلی قدرت دیکتاتورها در جهل و نادانی مردم است و به محض ایجاد شکاف در این دست از اعتقاداتشان، خشمگین می شوند. هنگامی که کاراکتر اصلی داستان می فهمد که پدرش با برگزیدن وی، او را به عنوان یک برده در نظر گرفته و رفتار و هویت انسانی و عقلانی او را زیر سوال برده است، دچار تغییر رفتار می شود و باعث می شود داستان "من نوکر بابا نیستم!" به قلم "احمد اکبر پور"، به قلمرویی از دگرگونیهای نامشخص شخصیتی ورود کند. قدرت مطلق معمولا منجر به فساد و فاجعه می شود و هنگامی که پدر دارای قدرت مطلق است، خانواده دچار سردرگمی، تیره روزی و خشم می شود. والدین مطلقگرا شدیدا مسئول فجایع متعددی هستند که در زندگی فرزندانشان اتفاق میافتد و شایع ترین این فجایع، افسردگی و خودکشی و سایر انواع آسیب است. در داستان عناصر متعددی وجود دارد که پیوند عمیقی با رفتار پدر دارد؛ پدر در داخل خانواده اقتدار دارد و شرایط را برای استبداد ایجاد می کند و این نمایش قدرت در ابتدایی ترین سطح خود است. در این حالت، قدرت و نیروهای فرعی از جنس آن، برای حفظ شرایط مطلوب فعلی و تکمیل زنجیره قدرت دست به دست یکدیگر میدهند.
کتاب من نوکر بابا نیستم!
نویسنده ی ایرانی است که از آثار او می توان به این کتاب ها اشاره کرد: شب به خیر فرمانده، واژه های نفهم، من نوکر بابا نیستم، امپراطور کلمات، سه سوت جادویی، قطار آن شب، به چاچالک سقوط کنید، کشک های خفن و ... و غول و دوچرخه که آن را با همکاری دخترش نوشته است.آثار او به دیگر زبان ها مانند انگلیسی و آلمانی و ایتالیایی و چینی و کره ای و ... نیز ترجمه شده است.
پول، پول، پول .... اگر این کاغذ های ده-دوازده سانتی متری اینگونه میتوانند اشرف مخلوقات را سرکار بگذارند حتما حکمتی در آن نهفته است.
ملتفتی حاجی؟ اختیار بچه هایت مال خودت، اما نه روز روشن. اگر نصفه شبی گوششان رو بگیری و طنابی ببندی به کمرشان هیچ آدم فضولی خبردار نمی شود که بیاید پاسگاه و ما تو معذورات قرار بگیریم.