قصۀ «شب به خیر فرمانده» دربارۀ پسربچه ای است که مادرش را در جنگ از دست داده است و اکنون در اتاقش بازی می کند. موضوع بازی اش دربارۀ جنگ است و برای گرفتن انتقام مادرش، با سربازهای دشمن می جنگد. در هنگام حمله به طرف دشمن، او و کودکی دیگر در قالب شخصیتی دو فرماندۀ جنگ با هم روبه رو می شوند. وجه مشترک هر دو فرمانده این است که یک پای خود را از دست داده اند. اما یکی (شخصیت اصلی) با کمک پای مصنوعی راه می رود و دیگری با کمک عصا.
کتاب شب به خیر فرمانده