1. خانه
  2. /
  3. کتاب افسانه مرگ پیما

کتاب افسانه مرگ پیما

نویسنده: دیوید گمل
3.9 از 1 رأی

کتاب افسانه مرگ پیما

The Legend of Deathwalker
٪15
125000
106250
معرفی کتاب افسانه مرگ پیما
در دنیای اسطوره‌ای این داستان، تاریکی تبردار به نام "مرگ‌پیما" نامیده می‌شود، وظیفه دارد در مسیری از خونریزی و افتخار به جنگجویان "تالیسمان" ملحق شود. اما تنها چشمان "الچازار"، جواهرات افسانه‌ای با قدرت‌های جادویی، می‌تواند دوست وفادار در زمان آخرین لحظات حیات داراس را از نابودی نجات دهد و در ادامه باعث اتحاد قبایل "نادیر" در مقابل تهدید "گوتیرها" گردد.

دراس، تصمیم می‌گیرد که با جستجویی برای جواهرات که قرن‌هاست در مقبره‌ی اشیکای، اهریمن‌کش بزرگترین قهرمان نادیر، پنهان شده است، به این ماموریت بپیوندد. پیشگویی‌ها حاکی از آن است که با یافتن این جواهرات، متحدکننده‌ای به وجود خواهد آمد، جنگجویی بی‌نظیر که نادیرها را از ظلم و ستم "گوتیرها" رها می‌کند. اما "گارن_تسن"، نخست وزیر روانی با قدرت در امور "گوتیر"، نیز به دنبال جواهرات افسانه‌ای است. برای به‌دست آوردن این جواهرات، او دو هزار سرباز آموزش‌دیده را به رأس جنگ تعداد کمی وحشی و "تالیسمان" همچنین یک جنگجوی باهوش به نام "درنای" می‌فرستد.
درباره دیوید گمل
درباره دیوید گمل
دیوید اندرو گِمِل (David Gemmell) (زادهٔ اول اوت ۱۹۴۸) نویسندهٔ مشهور بریتانیایی کتابهای قهرمان محور بود. درحالی که در دوران جوانی به روزنامه‌نگاری مشغول بود در سال ۱۹۸۴ اولین رمان رسمی خود با عنوان «اسطوره» را منتشر کرد. بعد از آن زمان بین سال‌های ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۶ بیش از سی رمان نوشت که بیشتر آن‌ها حماسی و فانتزی بودند. کتابهای او با فروش بیش از یک میلیون نسخه همچنان در سراسر دنیا به فروش می‌رسند.
مادرش او را که در غرب لندن و در محله‌ای فقیرنشین متولد شده بود تا سن شش سالگی به تنهایی بزرگ کرد و پس از آن تصمیم به ازدواج دوباره گرفت. کودکی دیوید به جنگ و دعوا با زورگیران مدرسه یا فرار کردن از دست آن‌ها می‌گذشت و او درد زخم‌ها و جراحات زیادی را در این درگیری‌ها چشید. بیشتر این تحقیرها و اذیت و آزارها به علت حضور نداشتن پدر واقعی او بود، اما با پافشاری پدر ناتنی اش او یادگرفت در مقابل سختی‌ها ایستادگی کند. این طرز تفکر در بیشتر رمانهای گمل قابل مشاهده است.
در نوجوانی، دیوید به علت تشکیل دادن یک اتحادیهٔ قماربازی، از مدرسه اخراج شد و پس از آن به کارهایی همچون کارگری و کار در کلوپ‌های شبانه پرداخت. تا اینکه مادرش موقعیتی برای یک مصاحبهٔ کاری در روزنامه‌ای محلی برای او دست و پا کرد و اون از بین صد نفر شرکت‌کننده در این مصاحبه، به عنوان روزنامه‌نگار انتخاب شد. بعداً خودش اعتراف کرد دلیل این انتخاب این بود که شخصی که از او مصاحبه می‌گرفت غرور و گستاخی او را به حساب اعتماد به نفس او گذاشته بود.
پس از موفقیت در کار جدید اش او فرصت‌های شغلی مناسبی برای کار در روزنامه‌های بین‌المللی همچون دیلی میل، دیلی میرور و دیلی اکسپرس یافت و از این طریق توانایی خود را در زمینه نگارش پرورش داد. در همین دوران بود که برای اولین بار ازدواج کرد و صاحب دو فرزند نیز شد اما پس از چندین سال بار دیگر تصمیم به ازدواج گرفت و زندگی جدیدی با همسرش جدیدش استلا آغاز کرد که تا زمان مرگش ادامه داشت.
نکوداشت های کتاب افسانه مرگ پیما

او چندین پله بالاتر از خوب است - فوق العاده است.

ANNE MCCAFFREY
قسمت هایی از کتاب افسانه مرگ پیما

او فانی نبود؛ او ایزد تاریک جنگ بود. پلین پیش خود آرزو کرد که در اس نزدیک او نیاید سرباز تازه کاری همچون او چه چیزی برای گفتن به در اس داشت؟ پلین با دیدن اینکه دراس به سمت نگهبان دیگر رفت خیالش راحت شد دو مرد شروع به صحبت کردند؛ پلین می توانست ببیند که نگهبان هنگام صحبت با جنگجوی پیر با اضطراب این پا و آن پا میکند.

مقالات مرتبط با کتاب افسانه مرگ پیما
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب افسانه مرگ پیما" ثبت می‌کند