جمع الجزایر رویا برگزیده شعر های توماس ترانسترومر است از زبان سوئدی
که مرتضی ثقفیان آن را گردآوری و ترجمه کرده است. این اشعار از مجموعه های
17 شعر ، رازها در راه، آسمان نیمه کاره، طنین ها ونشانه ها، دیدن در
تاریکی، کوره راه ها، بالتیک، مانع حقیقت، میدان وحشی، برای زندگان
ومردگان، زروق عزا و معمای بزرگ انتخاب شده اند. سهراب رحیمی نیز مجموعه
شعرهای ترانسترومر را از زبان سوئدی به زبان فارسی برگردانده است که هنوز
موفق به چاپ و انتشار آنها نشده است.
در مقدمه این کتاب خطابه
ترانسترومر به هنگام دریافت جایزه نویشتاتف نامه وی به رابرت بلای و همچنین
سه مقاله از یان کاپلینسکیلارس گوستافسون و رنو اگو درباره اشعار وی ترجمه
و قرار داده شده است.
توماس ترانسترومر در استکهلم به دنیا آمد و بزرگ شد، اما زمان زیادی را در جزیره رانمارو در نزدیکی مجمع الجزایر گذراند. به همین دلیل می توان از بسیاری از اشعار ابتدایی او چشم اندازها و مناظر زیبای سوئد را بیرون کشید. در اشعار جدیدتر او علائق شخصی مانند سفر، موسیقی، نقاشی، باستان شناسی و علوم طبیعی بیشتر خودنمایی می کند. بسیاری از اشعار او توصیفی منسجم و متمرکز با دیدی روانشناختی و متافیزیکی بر موضوعی متفاوت است. این کار در واقع نقطه تلاقی بین موضوعات یا نیروهایی درگیر باهم مانند دریا و زمین، انسان و طبیعت، و آزادی و کنترل است. این شاعر بزرگ در سال 2011 برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
اشعار او شفابخش، باشکوه و با تصاویری عمیق و قدرتمند است.
اشعار او با والاس استیونز و شاعر لهستانی ویسلا سیمبوکا مقایسه می شود. این اشعار، مربوط به منطقه ای خاص، شخصی و جهانی هستند.
ریش می تراشیدم صبحی پای پنجره ی باز در طبقه ی اول دگمه ی ریش تراش را زدم شروع کرد به چرخیدن وز وزش زیاد و زیادتر شد تبدیل شد به غرش تبدیل شد به هلی کوپتر و صدایی - صدای خلبان- به گوش رسید از دل غرش فریاد زد چشم هایت را خوب باز کن آخرین بار است که این را می بینی
رود یخ زده برق می زند در آفتاب / اینجا بام جهان است / سکوت. / من در بستر خود / خوابیدم / و بیدار شدم در ته یک کشتی / صبح در ساعت چهار / وقتی که استخوان های پاک چریده ی هستی / به سردی با هم مراوده دارند / من در میان چلچله ها به خواب رفتم و در میان عقاب ها بیدار شدم.
بسیار زیبا و مسحور کننده؛ میشه در تک تک جملات این کتاب زندگی کرد..