کتاب سقوط پاریس

The Fall of Paris
کد کتاب : 20925
مترجم :
شابک : 978-9644486784
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 711
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1942
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب سقوط پاریس اثر ایلیا ارنبورگ

کتاب سقوط پاریس به بررسی حوادثی که در دوران اشغال فرانسه توسط آلمان در جنگ جهانی دوم رخ داده بود می‌پردازد. ایلیا ارنبورگ نویسنده ی کتاب به بررسی رخدادهای اجتماعی در فرانسه در دهه‌ی 1940 و به ویژه از سال 1935 تا زمان اشغال کشور فرانسه می‌پردازد. در رمان سقوط پاریس در هر فصل‌ شخصیتی متفاوت داستان را روایت می کند و مجموعه‌ی اتفاق ها و رخدادهای روایت شده توسط چندین شخصیت در نهایت بافت و قالب کلی داستان را شکل می دهد و ساختار می بخشد. برخی از منتقدان ارنبورگ را نویسنده‌ی تبلیغاتی دستگاه دولتی شوروی می‌دانند و به همین دلیل به آثار او چندان توجهی نشان نمی دهند. با این همه ارنبورگ جزو مشهورترین نویسندگان معاصر روسیه به شمار می‌رود و نوشته‌های با استقبال بسیاری از خوانندگان روبرو شده اند. کتاب سقوط پاریس هم برای بسیاری از مخاطبان کتابی جذاب است و از بسیاری جهات می‌توان نقش تبلیغات دولتی را در لابه لای سطور آن دید. برای مثال در طول روند داستان تنها شخصیت‌های حزب کمونیست و دارای دیدگاه‌های چپ هستند که رستگار می‌شوند و ازداستان سربلند بیرون می‌آیند. اما جنبه‌ی سیاسی و تبلیغاتی اثر باعث نمی‌شود که خواندنش لطف خالی باشد. در واقع زیبایی های ادبی این کتاب خواننده را مسحور می کند.
با آنکه نظارت شدیدی که درهنگام چاپ این کتاب در کشور شوروی بوده است ارنبورگ در مواردی (شاید به کمک به اعتمادی که این دولت به قلم او داشته است) موفق شده است تا شخصیت ها و اتفاق هایی را توصیف کند که شاید هر نویسنده‌ی دیگری اگر قصد داشت آن ها بیان کند قلمش به ناچار دچار سانسور دولت شوروی می‌شدد.

کتاب سقوط پاریس

ایلیا ارنبورگ
ایلیا گریگوریویچ ارنبورگ (زاده ۲۷ ژانویهٔ ۱۸۹۱ - درگذشته ۳۱ اوت ۱۹۶۷) نویسنده و روزنامه‌نگار اهل اتحاد شوروی بود.وی در هنگام تحصیل در دانشگاه، کمونیست شد و به زندان رفت. پس از آزاد شدن از زندان به شعر و شاعری پرداخت. در جنگ جهانی اول خبرنگار روزنامه «استوک اکس چینچ نیوز» پتروگراد گردید و موقع شروع انقلاب کبیر روسیه مجدداً به حزب کمونیست پیوست و در جنگ داخلی اسپانیا به آن کشور رفت و خبرنگار روزنامه «ایزوستیا» گردید. در سال ۱۹۴۰ به مسکو برگشت و جایزه ادبی استالین را...
قسمت هایی از کتاب سقوط پاریس (لذت متن)
لوسین پی بر را به اتاقی تشریفاتی وارد کرد که سرد بود ولی خوب مبله شده بود. حس می شد که در آنجا مستجران زودبه زود عوض می شوند و آن قفسه از مد افتاده و آن عکس های دیواری سواران و تازی های شکاریشان برای هریک از آن مستأجران بی تفاوت بوده و هست. لوسین با پدرش زندگی می کرد و این اتاق را برای ژانت اجاره کرده بود؛ با این وصف به آنجا می گفت:«خانه خودم». روی یک نیمکت فنری پت ویهن یک جلد کتاب انگلس پهلوی یک عروسک بزرگ ساخته از پارچه های رنگارنگ دیده می شد. لوسین چندین بطری از قفسه بیرون آورد و یک کوکتل درست کرد. پی پر از تئاترحرف می زد. و سخنانش همه درباره شکسییر بود.

لوسین حرف او را قطع کرد و گفت: همه این ها را باید صدسالی دور انداخت. دیروز ژانت با آب وتاب اعلام می کرد:«شما می توانید مرا به همسری خود نپذیرید ولی نمی توانید مانع از کنیزبودن من بشوید.»میراندا بهتر آنکه خفه شود و حرف نزند: نوبت سخن با رفیق کالیبان است. سیگاری را که شروع به کشیدن کرده بود خاموش کرد. و ناگهان به لحنی ساده تر به گفته افزود: من باید با پدرم قطع رابطه کنم. البته این کار آسانی نخواهد بود. ولی پس از سخنرانی امروزم... و علاوه بر این، کتاب تازه من مطرح است که به زودی منتشر خواهد شد... باید انتخاب کرد! من از کار آدم هایی مثل آندره سر در نمی آورم: وقتی بازی بزرگ شروع شده است. نباید آن را ترک کرد.