می گوید: «انگار خلاصی از این جا محال است.» و پشت بندش این را: اماخلاص خواهیم شد. جنگل از جانب شمال با رشته کوهی هم کنار و با دریاچه هایی چنان عظیم محاط است که گویی اقیانوس اند. در میانه ی جنگل چاهی است. بیش وکم هفت متری عمق دارد و جداره های نامنظم ش دیواری است از خاک نم دارو ریشه، دیواری که به سان هرمی توخالی و بی سراز دهنه باریک و از ته پهن می شود. بسترش آب کدری را در گلو غرغره می کند که از شریان های دوردست تا دهلیزهای روانه به سمت رودخانه جاری اند و ته نشین گل آلودی به جا می گذارد که هرگز سرباز ایستادنش نیست و گل ولایی که حباب ها خالدارش کرده اند و تلاشی شان عطر اکالیپتوس ها را به هوا باز می گرداند و...
این اثر کمحجم یک شاهکار است.
موجووووودش کنید!