1. خانه
  2. /
  3. کتاب گناهی به سرخی ارغوان

کتاب گناهی به سرخی ارغوان

5 از 1 رأی

کتاب گناهی به سرخی ارغوان

(دنباله کتاب «چراغ های آبی یوکوهاما»)
Sins as Scarlet
٪15
385000
327250
معرفی کتاب گناهی به سرخی ارغوان
کتاب «گناهی به سرخی ارغوان» رمانی نوشته «نیکولاس اوبرگان» است که نخستین بار در سال 2018 انتشار یافت. در داستان این دنباله، افسر پلیس «کوسوکه ایواتا» از ژاپن به لس آنجلس می رود—جایی که او سال های نوجوانی اش را در آن گذراند—تا به یک کارآگاه خصوصی تبدیل شود. وقتی مادر همسر فقیدش که او را مقصر مرگ دختر و نوه های خود می داند، از او درخواست می کند که تحقیقات مربوط به قتل فرزند دیگرش را بر عهده بگیرد، «کوسوکه» احساس می کند که نمی تواند این درخواست را رد کند. سرنخ های کشف شده در لس آنجلس، او را به شهری در مکزیک هدایت می کنند که «کوسوکه» در آن، از توطئه ای پیچیده، شرورانه و وسیع برای سوءاستفاده از مهاجرین پرده برمی دارد. بخش هایی در مورد پیشینه «ایواتا» و رابطه پرمشکل او با مادرش—که اسرار دردناک مختص به خودش را دارد—به کاراکترها عمق بیشتری اضافه می کند.
درباره نیکولاس اوبرگان
درباره نیکولاس اوبرگان
«نیکولاس اوبرگان» نویسنده بریتانیایی-اسپانیایی است که در لندن و مادرید بزرگ شد. او علاوه بر نوشتن رمان، به خلق سفرنامه و ویراستاری نیز پرداخته است. 
ویژگی های کتاب گناهی به سرخی ارغوان
  • «نیکولاس اوبرگان» از نویسندگان پرفروش در ادبیات انگلیس
نکوداشت های کتاب گناهی به سرخی ارغوان

اثری جذاب و رضایت بخش از نویسنده ای شایان توجه.

Publishers Weekly

یک اثر «نئو-نوآر» ارزشمند با داستانی مهیج.

Kirkus Reviews

با غافلگیری های متعددی که به شکلی باورپذیر ارائه می شوند.

Associated Press
قسمت هایی از کتاب گناهی به سرخی ارغوان

زن می دوید. یک لنگه کفش، با برق خون چسبناک بر پاها. نفس-زنان در سوز سرما تا حد توان تند می دوید، ولی بچه بیش از پیش در شکمش سنگینی می کرد. پیکاپ داشت نزدیک و نزدیک تر می شد و صدایش بلند و کرکننده. آنطور که «آدلمو» گفته بود، اینجا باید به رودی می رسید. «از رودخونه که رد بشیم، دیگه جامون امنه.» التماس صحرا را می گفت که رودی یا بلند و پستی پیش پایش بگذارد؛ هرچه، هرچه که راه پیکاپ را سد کند. ولی جز برهوت هیچ نبود.

دست خودش نبود. مدام برمی گشت پشت سرش را می پایید. پایش بین دو سنگ گیر کرد و قوزکش پیچید و محکم به پهلو زمین خورد. همان لحظه فهمید کار تمام است. همانجا دراز به دراز افتاد و بر خود لرزید.

پیکاپ داشت می رسید و پشت سرش گرد و خاک مثل گردباد، موج برمی داشت. می دانست باید برخیزد، اما تنش یاری نمی کرد. درد بیش از آن بود، سرما بیش از آن بود و خستگی بیش از آن بود که بتواند. کرخت بود و جز جراحتی میان پایش و درد قوزک پیچ خورده اش، دیگر هیچ حس نمی کرد.

نظر کاربران در مورد "کتاب گناهی به سرخی ارغوان"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستانش تو این کتاب تموم میشه؟

1403/04/27 | توسطمعصومه سمواتی
0
|

مطمینم هیچ کس از خوندن این کتاب پشیمون نمیشه، یک داستان ساده اما بسیار پرکشش و قلم صمیمی نویسنده و ترجمه خوب

1402/02/22 | توسطمحمد - کاربر سایت
2
|

کتابی بی نظیر، با جزئیاتی کامل و واضح. شخصیت کوزوکه ایواتا تکرار نشدنی و نابه. واقعا لازمه همه کتاب‌های نیکولاس اوبرگان رو بخونند:))

1401/04/24 | توسطنون - کاربر سایت
1
|