شیوه ی روایی جاودانه ی این اشعار به همراه تشبیهات و تخیلات خیره کننده و استعاری این اثر، از همان ابتدا مخاطبین را شگفت زده کرده است.
با سبکی خودمانی و بی تکلف اما در عین حال باشکوه.
کتابی برای تمام زندگی که اسطوره و واقعیت را در هم می آمیزد.
احساس کردم که مرا کشته اند. به کافه ها، قبرستان ها، کلیساها یورش بردند. میان بشکه های شراب و گنجه ها را گردیدند. سه نفر را به خون کشیدند تا دندان های طلا را بکشند. اما مرا هرگز نیافتند. آیا هرگز نیافتنم؟ نه، هرگز نیافتنم.
آسمان آبستن باران و برف است برو برقص روی سبز روی سبز که سبز می کند من با تو خواهم رفت.
چرا در حصار آینه ها زاده شدم؟ هاله ی روز مرا احاطه کرده است و شب مرا در تمامی ستارگانش تکثیر می کند
یه شاهکار واقعی ، من سالها پیش نسخهی اصلی کتاب رو خوندم ، نمیدونم کدوم ترجمه خوبه ،