مسحورکننده.
یک اثر کلاسیک فرانسوی در دوران پس از جنگ.
این نویسنده ی چیره دست، به مبهوت کردن [مخاطبان]ادامه خواهد داد
خوشبختی یعنی این که گذشته را مدام پیش چشم نداشته باشی.
زندگی همین جوری هم تا دلت بخواهد سخت است، دیگر نیازی نیست که از این سخت ترش کنیم.
انسان سرنوشت خود را انتخاب نمی کند. سرنوشت، بی آن که بخواهی، به تو داده می شود، تو نباید و نمی توانی از پذیرفتنش خودداری کنی.
خانم «من چراغها را خاموش میکنم»! 😤 یاد بگیر! اینجوری کتاب مینویسن! 😎👊🏼
ژ. م. گ. لوکلزیو، نویسندهی فرانسوی و برندهی جایزهی ادبی نوبل سال 2008، در این کتاب با الهام گرفتن از رویدادهای زندگی مادرش، قصهی تلاش نافرجام «اتل» ـ شخصیت اصلی رمان ـ را برای آشتی دادن اعضای خانواده، نجات پدر از دست معشوقه، سر و سامان دادن به اموال خانوادگی، زنده ماندن در جنگ، رهایی از گرسنگی و دربهدر شدن بیان میکند. اتل سرگذشت دردناک نسلی فناشده را روایت میکند که در زندگی چیزی جز بدبختی، فقر، بیرحمی و ویران شدن روابط بین فردی ندیده است. آنها توان برقراری ارتباط با انسان و جامعه را از دست داده و بیحاصل شدهاند. نویسنده برای آنکه اثرش به عنوان زندگینگاره شناخته نشود، با مهارت زیاد داستانی واقعی ـ خیالی را روایت کرده است. او در گفتوگو با روزنامهی فیگارو میگوید: «تخیلی که در خلق رمان به کار گرفته میشود، خاطرهی واقعی است چون از خاطراتمان مایه میگیرد، از یادها و یادبودها و نامهها اقتباس میکند، اما همچنان تخیل برجا میماند.»
سلام وقتتون بخیر کدام ترجمه بهتر است؟
مهستی بحرینی نشر نیلوفر