«خوانشی نوین از فلسفۀ غرب و اندلس» نوشته محمدعابد الجابری، بررسی انتقادی گفتمان فلسفی است که در اندلس، غربیترین منطقۀ جهان اسلام و تعامل آن با تفکر غربی پدیدار شد. الجابری، فیلسوف برجستۀ مراکشی، در این کتاب تحولات تاریخی و فکری که فلسفۀ اندلس و تأثیر متعاقب آن بر سنت فلسفی غرب را شکل داد را مورد بررسی و پژوهش قرار داده است.
کتاب با زمینهسازی بافت تاریخی اندلس آغاز میشود، سرزمینی که افکار اسلامی، یهودی و مسیحی در آن تلاقی کرده بودند و درنتیجه زمینۀ مناسبی برای تبادل فکری ایجاد شده بود. الجابری سپس به بررسی و توضیح نقش فیلسوفان کلیدی اندلسی مانند ابنباجه، ابنطفیل و ابنرشد میپردازد که نقشی محوری در انتقال فلسفۀ ارسطویی به غرب لاتین داشتند. میتوان گفت ویژگی کار الجابری رویکرد انتقادی آن به تاریخ اندیشه است. او روایتهای سنتی را به چالش میکشد که اغلب کمکهای جهان اسلام به فلسفه غرب را به حاشیه بردهاند. در عوض، او میراث فکری غنی اندلس و نقش مرکزی آن در توسعۀ تفکر عقلگرایانه در قرون وسطی را برجسته میکند.
نویسندۀ کتاب، ترکیب منحصربهفرد الهیات اسلامی و فلسفۀ یونانی را که در اندلس رخ داد را توضیح میدهد و بیان میکند که این تألیف بین دو دیدگاه چگونه منجر شکلگیری نظریات فلسفی خاص و متمایزی شد. به گفتۀ الجابری، فلسفۀ اندلسی با تعهد به تحقیق و پژوهش عقلانی و گشودگی نسبت به سنتهای فکری گوناگون رشد و تکامل یافته است و همین روحیۀ تحقیق و تبادلنظر بود که به متفکران اندلسی اجازه داد تا در زمینههایی مانند متافیزیک، اخلاق و نظریات سیاسی سهمی پایدار داشته باشند. این کتاب همچنین به تبیین رابطۀ بین فلسفه و دین نزد فیلسوفان غرب جهان اسلام بهعنوان موضوعی مرکزی در اندیشۀ آنها میپردازد و توضیح میدهد که آنها چگونه در پی تطبیق فعالیتهای فلسفی خود با هنجارهای مذهبی و فرهنگی جامعۀ خود بودند.
با این اوصاف، این کتاب به بخشی از تاریخ فلسفه میپردازد که تا حد زیادی به فراموشی سپردهشده است. با اینحال الجابری به خوبی نشانداده است که این فیلسوفان تا چه حد بر رشد اندیشۀ غربی تأثیرگذار بودهاند و همچنین تا چه اندازه تفکرات و نظریات جدید، مترقی و مستقلی داشتهاند.
کتاب خوانشی نوین از فلسفه مغرب و اندلس