شعر ایران در قرن بیستم میلادی وارد هزارۀ دوم خود شد؛ هزاره ای که ویژگی های خاص خود را دارد و ادبیاتی متفاوت می طلبد. روشن ترین دلیل این ادعا آن است که اگر امروزه شاعری یکسره در فضاهای بوطیقایی کلاسیک مستغرق شود، نتیجۀ کارش چیز دلکشی نخواهد بود و در عالی ترین شکل تبدیل خواهد شد به تقلیدی از اصل. «آهوی کوهی» استعارۀ خوبی برای توصیف شعر در آغازین دوره های هزارۀ نخست است؛ اما برای هزارۀ دوم باید استعارۀ دیگری پیدا کنیم، مثلا ققنوس. نهاد شعر تا پیش از رسیدن به دهۀ هفتاد، از مرزهای سنت ادبی و فرهنگی خارج نشد، بلکه «سنت» در شکل دگردیسی یافته ای در دل آن ادامه حیات داد. تنها جریان موسوم به شعر حجم و مج ناب، آمادگی خروج از سنت را داشتند که آنها هم به دلیل ضعف در مبانی فکری و جمال شناسانه راهی به دهی نبردند.
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.