کتاب ماشین ژن

Gene Machine: The Race to Decipher the Secrets of the Ribosome
مسابقه برای رمزگشایی اسرار ریبوزوم
کد کتاب : 22043
مترجم :
شابک : ‏‫‭978-6006043371
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 272
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب ماشین ژن اثر ونکی راماکریشنان

"ماشین ژن" یا "مسابقه برای رمزگشایی اسرار ریبوزوم" اثری است از "ونکی راماکریشنان" که در سال 2009 به دلیل رمزگشایی از ساختار ریبوزوم، جایزه ی نوبل شیمی را از آن خود ساخت. اکنون قرار است که یک بیولوژیست برنده ی جایزه ی نوبل، داستان میخکوب کننده ای را برای ما روایت کند که از رقابت نفس گیر وی بر سر کشف ساختار درونی یکی از مهم ترین مولکول های زیست شناسی، پرده بر می دارد.
نام DNA کم و بیش به گوش همه خورده است. اما به خودی خود ، DNA فقط یک طرح و نقشه ی خنثی برای زندگی است. در واقع این ریبوزوم - یک ماشین عظیم مولکولی متشکل از یک میلیون اتم - است که باعث به زندگی در آمدن DNA می شود و کد ژنتیکی ما را به پروتئین و در نتیجه به خود ما تبدیل می کند. "ماشین ژن" از "ونکی راماکریشنان" یک گزارش داخلی از "مسابقه برای رمزگشایی اسرار ریبوزوم" است؛ یک کشف اساسی که هم دانش ما را در مورد همه ی زندگی پیشرفت می دهد و هم می تواند منجر به تولید آنتی بیوتیک های بهتر در برابر بیماری های تهدید کننده ی زندگی شود. اما این اثر همچنین یک داستان انسانی از سفر دور و دراز "ونکی راماکریشنان" می باشد؛ سفری از اولین آزمایش ها و دست و پا زدن او در یک آزمایشگاه زیست شناسی تا پیشتاز بودن در یک رقابت سخت با برخی از بهترین دانشمندان جهان. در نهایت می توان اظهار داشت که "ماشین ژن" از "ونکی راماکریشنان" اثری کاملا درونی از پیگیری علوم پرمخاطره و حائز اهمیت است.

کتاب ماشین ژن

ونکی راماکریشنان
ونکاترامان راماکریشنان یک زیست‌شناس ساختاریِ آمریکایی متولد هند (در سال 1352) می‌باشد که در سال ۲۰۰۹ برای مطالعه ساختاری بر روی عملکرد رناتن به همراه توماس استیتز و عادا یونات موفق به دریافت جایزه نوبل شیمی شد. او هم‌اکنون عضو شورای تحقیقات پزشکی آزمایشگاه بیولوژی مولکولی کمبریج انگلستان و رئیس (پرزیدنت) انجمن سلطنتی انگلستان می‌باشد.
نکوداشت های کتاب ماشین ژن
It is [Ramakrishnan's] full embrace of the role of the antihero that makes Gene Machine so much fun to read and also serves as a reminder to us all of the beating human heart that lies at the center of every advance in science.
آغوش لبریز [راماکریشنان] در نقش ضدقهرمان است که خواندن ماشین ژن را بسیار سرگرم کننده می کند و همچنین یک یادآوری برای ما، تمام قلب های تپنده ی انسانی است که در مرکز هر پیشرفت علمی قرار دارد.
Wall Street Journal Wall Street Journal

Gene Machine is a must-read for anyone interested in a glimpse of the messy business of how science happens.
ماشین ژن کتابی است که تمام افراد علاقمند به یک نگاه اجمالی به ساز و کار درهم و برهم علم ، باید آن را بخوانند.
Times Times

This lucid and highly readable account will be enjoyed by students in any of the sciences, by those interested in the history of science, or who love reading memoirs. But really, I think that anyone who is captivated by an absorbing story well told will find much to appreciate in this fascinating book.
دانشجویان در هر یک از علوم ، علاقه مندان به تاریخ علم یا کسانی که عاشق خواندن خاطرات هستند ، از این روایت شفاف و بسیار خواندنی لذت خواهند برد. اما من فکر می کنم هرکسی که مجذوب روایت خوب از یک داستان گیرا باشد، در این کتاب شگفت انگیز چیزهای زیادی برای ستایش پیدا خواهد کرد.
Forbes

قسمت هایی از کتاب ماشین ژن (لذت متن)
با وجود مشکلاتی که از نظر غذا داشتم ، یک فایده ی بزرگ خوابگاه این بود که توانستم بلافاصله چندین دوست پیدا کنم و دچار حس جدایی و پایین شهری نشوم که در بین خارجی ها شایع است . رفقای خوابگاهی ام خیلی زود به من کمک کردند که با زندگی دانشجویی در آمریکا سازگار شوم . اولین روز شنبه به یک بازی فوتبال رفتیم. مراسم تشریفاتی ، با حضور تشویق کننده ها ، گروه های موسیقی ، و صدای بلند بلندگو ، انگار از خود بازی مهم تر بود . یکی دیگر از مزیت های خوابگاه این بود که نزدیک گروه فیزیک بود ، و چندین دانشجوی دیگر کارشناسی ارشد فیزیک در اتاق هایی نزدیک من اقامت داشتند ، به طوری که توانستیم یک گروه مطالعه ی دوستانه تشکیل بدهیم و با هم به دانشکده تخصصی خو بگیریم. معمولا دانشجویان تخصصی فیزیک یکی دو سال درس می خوانند و بعد در امتحان جامعی شرکت می کنند و آن گاه پژوهش جدی را شروع می کنند . گرچه من درس ها و بخش کتبی امتحان جامع را بدون امکانات زیادی به پایان رساندم ، ولی در امتحان شفاهی برای اولین بار این فکر به مغزم خطور کرد که خیلی هم مشتاق نیستم که یک فیزیکدان باشم . از من پرسیدند که در باره چه کشفیات جالب جدیدی از فیزیک ، چیزی خوانده ام . حتی یک مورد هم نتوانستم نام ببرم و پس از کنکاش بیشتر ، تنها توانستم یک عرصه را نام ببرم که برایم جالب بود . به هر حال ، مرا قبول کردند و تصمیم گرفتم زیر نظر تومویاسوتاناکا ، یک فیزیکدان نظری مشهور در زمینه ی ماده ی چگال ، کار کنم . در آن زمان، علاقه زیادی به پرسش های مربوط به زیست شناسی پیدا کرده بودم، و چند مساله ی زیست شناختی را هم در پروپوزال تزم گنجاندم. از آنجا که نه من چیزی از زیست شناسی می دانستم و نه تومویاسو، این پیشنهادها چیزی فراتر از خواب و خیال نبود و خیلی زود آن ها را کنار گذاشتم.