الکساندر آستروک در مقاله ی تاریخی و دوران ساز خود «دوربین-قلم»، اهمیت کارگردان در پروسه فیلم سازی را هم تراز کار نویسنده در فرایند نوشتن می داند. مقاله آستروک یکی از نخستین کوشش های نظری برای تعیین نقشه تألیفی کارگردان در سینما و شأن و جایگاه فیلم ساز در کار خلاقانه فیلم سازی است. تاکید بر روح تعین بخش کارگردان که قادر است تمامی نیروهای خلاقه کار فیلم سازی یعنی فیلمنامه نویس، فیلمبردار، بازیگر و تدوینگر را به تصرف خود در آورد و در پایان، امضای خویش را پای اثر بگذارد. در این مقایسه، دوربین نوعی میانجی است که نقش تعیین کننده ی مستقلی در دلالت های نهایی تصاویر ضبط شده ندارد. دوربین نقشی معادل قلم دارد و صرفا ابزار و واسطه ای برای نگارش است. بنابراین، همچنان که نوشتن متن با قلم آبی یا مشکی، با خودنویس و یا با ماشین تحریر تفاوتی در ماهیت متن ندارد، در صورت بندی آستروک نیز دوربین صرفا ابزاری است در خدمت ذهنیت کارگردان. اما در صورت بندی آستروک، از دوربین (به رغم نقش تعیین کننده آن در مطالعات سینمایی) نکته مهمی نادیده می ماند: دوربین صرفا ابزار، میانجی یا واسطه نیست؛ دوربین فراتر از این تعریف، واجد نوعی آگاهی است؛ آگاهی خاصی که نه تنها آن را از آن آگاهی صلب، جامد و ثابت قلم متمایز می کند، بلکه آن را در تراز متفاوتی از آگاهی انسانی قرار می دهد.
کتاب بی نهایت مفیدی بود.پیشنهاد میکنم