کتاب پسر هزار ساله

The 1,000-year-old Boy
کد کتاب : 22913
مترجم :
شابک : 978-6004624541
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 391
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«راس ولفورد» از نویسندگان پرفروش در ادبیات انگلیس

معرفی کتاب پسر هزار ساله اثر راس ولفورد

کتاب «پسر هزارساله» رمانی نوشته «راس ولفورد» است که اولین بار در سال 2018 به چاپ رسید. «الفی» یازده سال دارد، در حقیقت اکنون بیش از هزار سال است که او یازده ساله بوده است. او و مادرش، دو «صدف زندگی» را گشودند که توسط پدرش به آن ها داده شده بود، و آن را با خون خود ترکیب کردند. آن ها نامیرا نیستند، اما بدن هایشان دیگر پیر نمی شود. «الفی» پس از مدتی با دو کودک همسن و سال خود (حداقل در ظاهر) آشنا می شود: «راکسی» به همراه مادر دارای معلولیت خود زندگی می کند، و «ایدن» نیز همسایه آن ها است و خانواده اش به تازگی به این محله آمده اند. وقتی مادر «الفی» در آتش سوزی جانش را از دست می دهد، «ایدن» و «راکسی» با دو سوال مواجه می شوند: آیا باید به «الفی» کمک کنند؟ و آیا داستانش درباره هزارساله بودن را باور خواهند کرد؟

کتاب پسر هزار ساله

راس ولفورد
من در سن 18 سالگی را برای یادگیری زبان انگلیسی در دانشگاه لیدز از خانه را ترک کردم. من سه سال بعد فارغ التحصیل شدم و عهد کردم هرگز یک کتاب را واقعاً سریع نخوانم: سرگرمی را خراب می کند!من به لندن نقل مکان کردم و روزنامه نگار و بعد از چند سال تهیه کننده تلویزیون شدم.در بسیاری از نمایش های مشهور و فراموش شده تر کار کردم، از جمله برنامه صبح امروز ITV با ریچارد مادلی و جودی فینگان؛ صبحانه بزرگ کانال 4 و برنامه نجات طولانی مدت حیوان خانگی. در میان بسیاری دیگر، من همچنین یک سری جادویی برای Sky انجام...
نکوداشت های کتاب پسر هزار ساله
An astonishing, beautiful story.
داستانی خیره کننده و زیبا.
Amazon Amazon

It thoughtfully explores issues such as grief, bullying, isolation and responsibility.
این کتاب به شکلی خردمندانه به کاوش در مسائلی همچون اندوه، قلدری، انزوا، و مسئولیت پذیری می پردازد.
BookTrust

A very entertaining read with great characters and clever plotting.
داستانی بسیار سرگرم کننده با کاراکترهای عالی و پیرنگی هوشمندانه.
Childrens Books Ireland

قسمت هایی از کتاب پسر هزار ساله (لذت متن)
او قرار است وانمود کند که بزرگسال است و ظاهرا حضور ما بچه ها به ظاهر گول زننده اش کمک می کند. من که متقاعد نشده ام. راستش را بخواهید، فکر می کنم او فقط می خواهد برای حمایت روحی، کنارش باشیم. از طرف دیگر، «راکسی» این قضیه را فرصتی می بیند برای این که ستاره ماجراهای خودش شود. از این کاملا مطمئنم.

به هر حال، تا امروز عصر، اگر همه چیز طبق نقشه پیش برود، همه این ماجراها تمام می شود. این که ما بی هیچ دردسری تا اینجا پیش آمده ایم، باید ما را سرحال می آورد. ولی در عوض، حال همه شبیه هوا بود؛ سرد و گرفته، انگار که اتفاق های بدی در راه باشد.

ولی من طاقت دیدن نداشتم. بلند شدم و مسافتی را بهت زده راه رفتم، اما هنوز صدای کشتار را می شنیدم، هنوز بوی دود را حس می کردم. از این که زنده مانده بودم، احساس بدبختی می کردم. پشت سرم مادرم گاری چوبی کوچکی را می کشید؛ پر بود از هرچه توانسته بودیم در بلم «دگ» جا بدهیم.