«آنجا که جنگل تمام میشود» نوشته شارلوت سالتر و برای مخاطبان نوجوان است. داستانی ترسناک دربارهی دختری شکارچی که بین اطرافیانش هیچ محبوبیتی ندارد اما مجبور میشود خطرناکترین موجود جنگل را شکار کند تا از بقیه محافظت کند. کسترل دختری دوازده ساله، در جنگلی زندگی میکند که بسیار بزرگ است و انگار ته ندارد و موجودات خطرناک زیادی در آن زندگی میکنند، اما خطرناکترین این موجودات آدمبرک است. کسترل و مادرش میان اهالی دهکده بسیار منفور هستند. با این حال، کسترل تنها شانس اهالی دهکده برای شکار آدمبرک است. این دختر نوجوان هیچ محبتی از طرف دیگران دریافت نمیکند و خیلی تنهاست و آرزو دارد آنجا را ترک کند، ولی مادرش یک شرط میگذارد: تنها زمانی میتواند از دهکده برود که آدمبرک قاتل مادربزرگ را شکار کند. آدمبرک هیولایی ترسناک است که افراد را در زندگیشان تعقیب میکند و بدن خودش را تکهتکه بازسازی میکند تا وقتی که به شکل بزرگترین ترس، قربانی خودش درمیآید. کسترل شکارچی بااستعدادی است، او باید آدمبرک بقیهی آدمها را بکشد، کاری که با وجود همدمش؛ راسویی به نام پیپیت، اندکی قابلتحمل شده است. پیپیت آنقدر تشنهی خون است که دیگر رفتارش شکل مضحکی به خود گرفته است. آدمبرک کسترل نیز در کمین اوست و نزدیک و نزدیکتر میشود و... نویسنده در این داستان به سراغ مضمونی جالب رفته است؛ ترس، بزرگترین دشمن آدمهاست. او نشان میدهد که بزرگترین ترس آدمها، خطرناکترین دشمنشان میشود. شارلوت سالتر به نوجوانان دربارهی ترسهای زندگی و روش مقابله با آنها میگوید. هر آدمی در زندگی خودش با چالشهایی دست و پنجه نرم میکند، که باید بر آنها غلبه کند. در این داستان نیز قهرمان داستان یکی از افرادی است که در این مبارزه پیروز میشود. این داستان فانتزی در جنگلی تاریک و پرپیچوخم اتفاق میافتد و رنگی از شوخطبعی و طنز نیز دارد. نکتهی جالب و در واقع نوعی وارونگی در داستان وجود دارد و آن اینکه هیچکس قهرمان داستان را دوست ندارد اما او باید هیولایی را که دشمن آنهاست، از بین ببرد. قهرمانی که خواننده با او همراه میشود، قهرمانی که به شکار ترسهایش میرود. ترسی که در این داستان به شکل یک هیولا تجسم یافته است. «آنجا که جنگل تمام میشود» داستان فانتزی و جذاب است که نشان میدهد بزرگترین دشمن آدمی ترس اوست. داستانی که مخاطبان نوجوان با قهرمان آن همراه میشوند.
درباره شارلوت سالتر
شارلوت سالتر (Charlotte Salter) در انگلیس زندگی می کند و دارای مدرک کارشناسی ارشد در نویسندگی است. The Bone Snatcheris اولین کتاب اوست. شارلوت مانند شخصیت اصلی خود دوست دارد داستان بگوید و دنیاهای تاریک و تخیلی ایجاد کند.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟