اینجا هستم و دلم برای خودم می سوزد. نشسته ام روی صندوقی چوبی و بین قفسی پر از غاز و یک بز گیر افتاده ام. اگر به غازها زیادی فشار بیاورم، قات قات می کنند و نوکم می زنند، و با اینکه کتم آن قدر کلفت است که دردم نمی آید، ولی باز هم گریه ام می گیرد و...
این کتاب عالیه