مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
بنده به نیت این رفتم سراغ این کتاب که با گفتهها و اموزههای ذن بیشتر اشنا شم. ولی احساس میکنم اون چیزی که میخواستم نبود. یعنی انتظار داشتم محتوای زیادی رو از ذن بیان کنه ولی بیشتر در مورد شاد زیستن و ارتباط اون با آموزههای ذن بود. کتاب یک کتاب خودشناسی محسوب میشه که در مورد آگاهی نویسنده سخن گفته. حرفهای خوبی زده ولی خودشناسی اصلا به راحتی این نوشتهها نیست و برای درک زندگی و اون شادی و شعفی که نویسنده به خواننده میگه با خوندن متنهای قشنگ به دست نمیاد بلکه خواننده باید دید عمیقی به زندگی و جریان زندگیش داشته باشه. اینکه زندگی همیشه گل و بلبل باشه و مثبت فکر کنیم تا مثبت اتفاق بی افته یه جورایی سادگی میشه. برای درک و شناخت زندگی باید با همه جوانب اون اشنا بشیم و تجربه ش کنیم. منظور به اتفاقهای منفی (همنطور که خود نویسنده هم در این کتاب گفته) عمیق بشیم و از اون نکات مثبتی رو بیرون بکشیم. به طور خلاصه نویسنده میخواد به مخاطبش بگه که در لحظه حال باشه، قدر خودش رو بدونه، قدرت پذیرش (پذیرش زمان حال و گذشته) داشته باشه و جهان رو همنطور که هست بپذیره و برای شادمانی کلی به رویدادهای ناخوش زندگی با دید تمرین یا اموزش یا مثبت نگاه کنه و به این درک برسه که این رویدادها برای رسیدن ما به کمال انسانی، نیازه. متاسفانه بیشتر کتابهای خودشناسی از نوع معنوی، به طور کلی و انتزاعی صحبت میکنند و مسائل رو ساده بیان میکنند ولی برای رسیدن به اون درجه نیازه که شخص واقعا زحمت بکشه و روی خودش سالیان سال (البته نسبت به درک هر فردی فرق میکنه) کار کنه. و این مسیری هستش که به راحتی به پایان نمیرسه و ما تا زمان بودن در زندگی تجارب مختلفی رو تجربه میکنیم تا به این نوع پختگی که نویسنده گفته برسیم. بنده انتشارات گوتنبرگ روخوندم و از ترجمه ش هم میشه گفت راضی بودم.