کتاب «نظریۀ انتقادی» به قلم استیون اریک برونر، مروری مختصر و روان از نظریه انتقادی است، رویکردی فلسفی که از مکتب فرانکفورت در دهه 1920 ظهور کرد. این مکتب فکری به دنبال تشخیص و رسیدگی به مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن زمان، به ویژه مسائل مربوط به فاشیسم و سرمایهداری بود. برونر با معرفی مکتب فرانکفورت و چهرههای کلیدی آن از جمله تئودور آدورنو، ماکس هورکهایمر، هربرت مارکوزه و یورگن هابرماس شروع میکند. این متفکران با تعهدشان به نقد ساختارهای قدرت و سلطه در جامعه، مکتب فرانکفورت را تشکیل داده بودند. برونر طرحهایی خلاصه از زندگی و آثار آنها ارائه میکند، و سهم آنها را در توسعه نظریه انتقادی برای مخاطبان توضیح میدهد. او سپس مفاهیم از خود بیگانگی و شیء شدن، فرهنگ، سرکوب، عدم هویت و اتوپیا را در نظریۀ انتقادی مورد شرح قرار میدهد. نظریهپردازان انتقادی با تکیه بر نظریه مارکسیستی به بررسی چگونگی از خود بیگانگی افراد در نظام سرمایهداری میپردازند. شیء شدن به فرآیندی اشاره دارد که در آن روابط اجتماعی به جای اینکه به عنوان فعالیتی انسانی در نظر گرفته شوند و طبیعی و تغییر ناپذیر و عینی تلقی میشوند. مفهوم آدورنو و هورکهایمر از صنعت فرهنگ به نقد این موضوع میپردازد که چگونه فرهنگ تولید انبوه، به خصوص در رسانه، با ترویج مصرف منفعل و انطباق با ساختارهای موجود، به تقویت قدرتهای حاکم منجر میگردد. مفهوم تساهل سرکوبگرانه مارکوزه نیز بررسی میکند که چگونه جوامع به ظاهر لیبرال مخالفت و اعتراضات را به گونهای تحمل و سرکوب میکنند که در نهایت وضعیت موجود را تقویت میکند. این جوامع با اجازه دادن به اشکال محدود اپوزیسیون، از ایجاد انتقادات رادیکالتر برای کنارزدن ساختارهای قدرت خود جلوگیری میکنند و این روند تساهل سرکوبگرانه نام دارد. در نهایت، نظریه انتقادی با ایده عدم هویت درگیر است، که تمایل به دستهبندی و برچسب زدن به افراد را کنار زده و تجربیات و استعدادهای منحصر به فرد آنها را مبهم و پیچیده نگاه میدارد.
کتاب نظریه ی انتقادی