کارآفرینی نه تنها یک شیوه تفکر است، بلکه مجموعه ای است از مهارت ها. ۲۴ گام مطرح شده در این کتاب فرآیندی مرحله به مرحله و عملیاتی را برای جهت دهی به ذهن اخلاق عرضه می کند تا از این طریق، احتمال موفقیت و تأثیر نهایی افزایش یابد.
طرفدار جدی برنامه های کسب و کار نیستم، اما به فرآیند برنامه ریزی برای کسب وکار علاقه زیادی دارم. این کتاب چارچوبی جامع و بسیار ارزشمند برای کارآفرینان مبتکر عرضه می کند تا از طریق آن بتوانند فرآیند برنامه ریزی کسب و کار را اجرا کنند.
در حالی که روح کارآفرینی اغلب با خوش اقبالی پیوند دارد، در عمل این گونه نیست. این کتاب به کمک رویکردی نظام مند به شما کمک می کند که احتمال موفقیتتان را در ایجاد شرکتی پایدار در دنیای متغیر کنونی به میزان قابل توجهی افزایش دهید.
چرا ام آی تی در معرفی کارآفرینان موفق عمل کرده است؟ پاسخ نخست اغلب مردم این است که دانشجویان ام آی تی بسیار باهوشاند. حقیقت این است که دانشجویان ام آی تی از دانشجویان دیگر موسسات آموزشی برتر جهان (موسسه فناوری کالیفرنیا، هاروارد و موسساتی از این دست) باهوش تر نیستند، اما مسئله این است که هیچ یک از موسسات آموزشی دیگر، غیر از دانشگاه استنفورد، این تعداد دانش آموخته کارآفرین تحویل جامعه نداده است. بنابراین، موفقیت ام آی تی را باید در عامل دیگری جست.
افسانه دوم این است که همه کارآفرینان کاریزما دارند و کاریزمای آنان عامل کلیدی موفقیتشان است. اما حقیقت این است که کاریزما مدت کوتاهی می تواند بر موفقیت موثر باشد، اما پایدار نمی ماند. تحقیقات نشان می دهد که کارآفرینان بیش از آنکه به کاریزما احتیاج داشته باشند، نیاز دارند که افرادی روشن بیان، استخدام کنندگانی قابل و فروشندگانی موثر باشند.
افسانه سوم این است که ژنی به نام ژن کارآفرینی هست که افراد خاصی آن را دارند و این افراد در تأسیس شرکت ها به صورت ژنتیکی مستعد موفقیت اند. چنانکه کاریکاتور ابتدای این فصل نیز نشان می دهد، چنین ژنی هنوز کشف نشده است و نخواهد شد. عده ای براین باورند که ویژگی های شخصیتی مانند تهور یا جسارت با کارآفرینی موفق در ارتباط است، اما این طرز فکر غلط است. در عوض مهارت های ملموس و واقعی نظیر مدیریت افراد، مهارت های فروش، کارآفرینی اصولی، فهم محصول و نیز تحویل، احتمال موفقیت را افزایش می دهند. این مهارت ها آموزش دادنی اند و به صورت ژنتیکی به عده ای خوش شانس هدیه داده نشده اند. افراد می توانند رفتارهای جدید را بیاموزند و با شرایط تطبیق یابند. بنابراین، می توان کارآفرینی را به رفتارها و فرآیندهای مجزا بخش بندی کرد و آموزش داد.
من نخریدم ولی اگه کسی دیدگاه ندارن پس بده😳😔