آنچه که مخاطب امروز از آن می گریزد یا حتی گاه با آن سر ناسازگاری و ستیز دارد نه اصل دین، بلکه قرائت و تصویر ما از دین است و شکل و شیوه ای که ما برای دین داری از مخاطب جدید انتظار داریم و طبیعی است که این نسل تازه و متفاوت بگوید: « دینی که شما می گویید، نمی خواهم!» اصل دین چنان که خداوند خواسته است و فرشتگان او به مردم عرضه کرده اند، برای مردم در ادوار مختلف تاریخی و در موقعیت های گوناگون جغرافیایی طراحی شده و با فطرت آدمی سازگار است. اگر گفتمان ضعیف بود و نمی توانست با مخاطب همراه و دمساز شود، این اندازه اسلام در قلب دنیای غرب رونق نمی یافت و در آمریکا و اروپا از آن استقبال نمی شد. آن حقیقت ناب چون آب زلال و گوارایی است که هرکس تشنه باشد، بی پرسش و گفتگو به سویش می شتابد و عطش تن و جان تب دار خود را از آن فرو می نشاند؛ بنابراین، طبیعی است اگر ما از گل ولای خودخواهی ها و خودپرستی ها یا لجن نادانی ها و کج فکری های خویش در آن بریزیم دیگر کسی را جذب نمی کند و جانی را سیراب نمی سازد.
کتاب دینی که آن ها می گویند ، نه!