کامی در کتاب خود «جشن ماتم» (٢٠١١) تفسیری از برداشت هگل از «تجربه تاریخی» ارائه می کند. او از طریق خوانشی جذاب از فصل «روح» در کتاب «پدیدارشناسی» معتقد است هگل «ناهمزمانی» یا «نابهنگامی» ساختار این تجربه را نشان می دهد. کامی به برخورد هگل با انقلاب فرانسه و عواقب سیاسی-فرهنگی آن در آلمان می پردازد و ادعا می کند درگیری هگل با مسائل گسترده ای همچون تاریخ، تجربه و سیاست عمدتا ناشی از میل او به معنابخشی به انقلاب فرانسه بود. در نظر او، بخش های روشنگری، آزادی مطلق و ترور، و اخلاقیات کتاب «پدیدارشناسی» نوعی صورت بندی ساختار ناهمزمان یا نابهنگام تجربه تاریخی اند. او سپس سراغ مفهوم آشتی می رود که در بخش آگاهی «پدیدارشناسی» آمده و آن را مبنای تفسیر آموزه ظاهرا هنجاری و ایجابی «فلسفه حق» می داند و در این آموزه نیز نمونه دیگری از ناهمزمانی می بیند. گرچه هدف اولیه کتاب کامی تفسیر و فعال سازی مجدد تفکر هگل در بستر فلسفه فرانسوی معاصر و نظریه روانکاوی است، «گره »های تفسیری و مسائلی که او بدانها می پردازد مسائل مشترک همه خوانندگان هگل است: ماهیت گذار از ترور به اخلاقیات چیست؟ آشتی چه نسبتی با پیشنهادات هگل در «فلسفه حق» دارد؟ آموزه هگل را درباره امر بالفعل و امر عقلانی چطور باید فهمید؟
کتاب جشن ماتم